در هفتهای که گذشت با دو کاسبکار محترم سر و کار داشتم که برایم قدری عجیب بود. کاسبکارها معمولاً به بدقولی متهماند و البته اتهام بیراهی هم نیست. تجربه، درستی این ادعا را برای من و بسیاری از شما ثابت کرده است. اما شرح ماجرا:
1. درب چوبی ورودی منزل ما از این درهای پیش ساخته بود و البته نه جنس خوبی داشت و نه دقتی در ساختش به کار رفته بود؛کاری در حد انجام وظیفه برای گرفتن مزد انجام شده و در نصب شده بود. چون قابل تعمیر نبود، چند سالی بود که قصد تعویضش داشتم تا این که توفیق رفیق شد و پس از پرسوجو، به نجاری سفارش کار دادم. گفت دو هفته دیگه بیا ببر! به روال معمول خیلی به این وعده خوشبین نبودم و چون عجلهای هم نداشتم، تأکید خاصی نکردم. در ذهنم بود که اگر چهار هفته هم شد ایرادی ندارد؛ باشد به حساب تأخیر سه چهارساله خودم! یکشنبه عصر سفارش داده بودم. دو هفته بعد یکشنبه بعد از نماز مغرب و عشاء نجار زنگ زد که درها آماده است. از خوشقولیاش بیش از اصل ساخت در خوشحال شدم. درها را آوردم. نجار گفت فردی که درها را لولا میکند، فردا عصر میآید. روز بعد تازه ناهار خورده بودم و چند دقیقهای از چرت عصرگاهی نگذشته بود که لولاکار هم آمد.
2. چندی بود که برای بهینه سازی مصرف سوخت، قصد اصلاح و تعمیر برخی از پردههای خانه را داشتم تا اینکه عصرجمعه مغازه پردهدوزی سر راهمان دیدم. ایستادم و پس از انتخاب پارچه، موعد اندازهگیری و تحویل را پرسیدم. گفت: شنبه پس از بستنمغازه حوالی نه شب میآیم اندازه میگیرم و انشاء الله چهارشنبه برای نصب میآیم. شنبه چند دقیقه مانده به نه شب رسید و اندازه گرفت. صبح چهارشنبه بود و اصلاً انتظار پردهدوز را هم نداشتم. زنگ زد و عذرخواهی کرد که مشکلی پیش آمد و امروز آماده نمیشود. قول داد که عصر پنجشنبه یا صبح جمعه میاد. از تأخیر اصلاًناراحت نشدم و از تلاشش برای خوشقولی و اطلاع قبلی از تأخیر و از ادبش بینهایت خوشحال شدم.
باشد که همه ما و البته خوشقول باشیم و در وعدهها دقیق و منظم !