ملانصر الدین در داستانهای کهن، و پت و مت در روزگار کنونی، تداعی انجام کارهایی هستند که جز خنده تلخ، دوایی ندارد؛ یک تخته کم را به هیچ طریقی نمیتوان جبران کرد!
و حکایت امروز شهرداری اردکان است؛ در خیابانی، آسفالت پیاده رو را بر می چیند که با زیبایی و اصول مبلمان شهری سازگار نیست؛ و با سنگ تراورتن فرش می کند که هر شاگرد بنایی در این اقدام یاد ملانصرالدین می افتد! سنگ تراورتن و سنگفرش پیاده رو؟!!!!!!!
و البته در سویی دیگر، و در خیابانی دیگر، همین آسفالت را فرش نوی پیاده رو می کند! اگر آسفالت خوب است؛ چرا از پیاده روی خیابانی جمع می کنند؟! و اگر آسفالت بد است، چرا پیاده روی خیابانی دیگر را به تازگی آسفالت می کنند؟!
ما که نفهمیدیم و نمی فهمیم؛ اما حتما پیمانکاران شهرداری، متوجه می شوند! هم پیمانکاران آسفالت و موزاییک و سنگ و هم معدن داران و سنگبریهای تراورتن کار!
روح آنها که شاد است؛ روح ملانصرالدین و پت و مت هم شاد است؛ به جهنم که برخی دیگر، اعتراض دارند یا نمی فهمند!