سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عثمان بن حنیف از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است. بصیرت او چنان است که بلافاصله بعد از وفات پیامبر در صف حامیان و پیروان امیرمؤمنان امام علی علیه السلام قرار می گیرد.

در اولین سال خلافت امیرمؤمنان امام علی علیه السلام، در نگاه حضرت، مدیریت و شجاعت و سلامت عثمان بن حنیف چنان است که مورد اعتماد حضرت قرار می گیرد و به عنوان والی حضرت در شهر پرآشوب بصره، منصوب میشود.

با این وجود، اعیان بصره مهمانی دارند و عثمان هم در آن شرکت میکند. خبر به حضرت امیر علیه السلام می رسد. حضرت، طی نامه ای (نامه 45 نهج البلاغه) او را مذمت میکند. در بخشی از نامه حضرت به عثمان بن حنیف آمده است:

هرگز نمى پنداشتم که تو دعوت مردمى را اجابت کنى که بینوایان را از در مى رانند و توانگران را بر سفره مى نشانند. بنگر که در خانه این کسان چه مى خورى ، هر چه را در حلال بودن آن تردید دارى از دهان بیفکن و آنچه را، که یقین دارى که از راه حلال به دست آمده است ، تناول نماى. (بخش آغازین نامه 45)

حضرت هم حضور در چنین جمعی را شایسته حاکم اسلامی نمی داند و هم دستور می دهد از استفاده از آنچه برایش فراهم کرده اند، احتیاط کند؛ هم از حیث حلال و حرام بودن اصل لقمه، و هم از حیث انتظاری که از خواهند داشت!

اما نمیدانم اگر به حضرت خبر می رسید که امیری از حاکمان منسوب به ولایت او، هدیه ماشین چند صد میلیونی پولداران را گرفته و به رسم امانت سوار می شده یا می شود، چه می نوشت و چه واکنشی داشت؟!

اما همین قدر میدانم که امامی که در برابر یک وعده مهمانی والی منصوب از طرف او، این واکنش تند را دارد، حتماً به پذیرش چنین هدیه ای رضایت نخواهد داد!

از این جنس هدایا، البته برای حضرت علی علیه السلام هم آوردند؛ اما حضرت، با همه عصمت و تقوایی که داشت، پذیرش این هدیه مشکوک را برای خود توجیه نکرد؛ حضرت درباره این هدیه فرمود:

شگفت‌آورتر داستان کسی است که نیمه شب ظرفی سرپوشیده پر از حلوای خوش طعم و لذیذ به درب خانه ما آورد، ولی این حلوا معجونی بود که من از آن متنفر شدم گویا آن را با آب دهان مار یا استفراغش خمیر کرده بودند!

به او گفتم هدیه است یا زکات یا صدقه؟ چون این هر دو بر ما حرام است. گفت نه این است و نه آن، بلکه هدیه است.

به او گفتم ... آیا از طریق دین خدا وارد شده‌ای که مرا بفریبی؟ ادراکت به هم ریخته یا دیوانه شده‌ای و یا هذیان می‌گویی؟ به خدا سوگند اگر اقلیم‌های هفتگانه با آنچه در زیر آسمان‌هاست به من دهند که خدا را با گرفتن پوست جوی از دهان مورچه‌ای نافرمانی کنم هرگز نخواهم کرد و این دنیای شما از برگ جویده‌ای در دهان ملخی، نزد من خوارتر است. علی را با نعمت‌های فانی چه کار؟ (بخشی از خطبه 216)

اما کسانی که هدایای چندصدمیلیونی را بی واهمه می پذیرند و استفاده می کنند، چقدر خود را متقی تر و چقدر ایمانشان را راسخ تر از ایمان امیرمؤمنان امام علی علیه السلام می دانند که هدیه را می پذیرند و از لغزشهای آن، خود را مصون می دانند؟! خدا می داند!


نوشته شده در  پنج شنبه 95/4/10ساعت  2:44 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]