امشب باز هم به مناسبتی به درمانگاه بیمارستان ضیایی رفتم.(البته کار درمانی نداشتم؛ و اگر داشتم، معلوم نبود که این درمانگاه را به درمانگاههای شهر همجوار ترجیح دهم یا خیر!)
آنچه دیده می شد: تراکم جمعیت، کمبود جا، فضای بسته، اتاقهای کوچک پزشکان و محیط با معماری شدیداً نامناسب! و با هر کسی، باب صحبتی گشودم اعتراضهایی و پیشنهادهایی داشت که البته هرگز به گوش خیلیها نخواهد رسید؛ همچنان که تاکنون به ذهنشان نرسیده! خدا کند کمتر، مبتلا و کمتر، محتاج مراجعه باشید.
واقعاً این است حق این شهر، با این همه جمعیت، و این همه مسئول و رئیس همه کاره و مدعی پرطمطراق؟!
کاش، اندکی از این همه پز و کلاس و بزرگنمایی ها، به عرصه عمل می رسید و سودی به مردم می رساند!
و راستی نمیدانم چرا برخی که به اندک نقصی جیغشان آژیر گوشخراش می کشد، در مواردی خاص روزه سکوت گرفته اند؟!