سفارش تبلیغ
صبا ویژن

برخی از دوستان، که در دولت قبل منتقد زمین و زمان بودند، شاید امروز به برکت مسئولیت هایی که به حق یا نابحق، با صلاحیت یا بی صلاحیت، به دوش گرفته اند، و به شکرانه این مناصب، روزه سکوت گرفته اند!

و سپاس که هرچه می نویسند، روزه سکوتشان شکسته نمی شود! و شاید همه چیز بر وفق مراد و مذاق حق طلبی و مطابق میل اصلاح طلبی آنهاست که هیچ اعتراضی از آنها به آسمان و هیچ نفرینی از آنها به زمین و زمان نمی رسد!

و حضرات معصومین علیهم السلام چه زیبا و دقیق فرمودند که " حب الشیء تعمی و تصم" دلبستگی افراطی، انسان را کر و کور می کند.

کاش همچنان این آقایان می نوشتند تا مثلاً بدانیم که موضعشان، در برابر اسناد افشا شده درباره بورسیه پسر آقای مهاجرانی سوگلی دولت اصلاحات، توسط دربار آل سعود چیست؟!

کاش می نوشتند تا بدانیم آیا ارتباطی بین این بورسیه و سکوت متفکران اصلاح طلب خارج نشین در خصوص حملات وحشیانه عربستان به مردم یمن وجود دارد؟!

باز هم مرحبا به داریوش سجادی اصلاح طلبِ آمریکا نشین و نامه ای که سرگشاده ای که برای مهاجرانی، عزیز اصلاحات، نوشته است! اگر نامه اش را ندیده اید، در ادامه یادداشت، این نامه را بخوانید:

آقای مهاجرانی گیریم که دردانه شما با دلارهای آلوده عربستان، فارغ‌التحصیل دانشگاه انگلستان شد؛ در آن صورت آیا زیر دین خبیث‌ترین حکام دنیا نرفته است؟

داریوش سجاد همکار سابق نشریات زنجیره‌ای با طرح این سوال نوشت: انتشار سند «درخواست صله» عطاءالله مهاجرانی از حکام سعودی جهت تقبل هزینه صد هزار دلاری تحصیل فرزندش در دانشگاه «وارویک» و موافقت و پرداخت ریاض، ناخواسته اسباب زمزمه آن سروده لسان‌الغیب می‌شود مشعر بر آنکه؛

بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد

فهم این واقعیت بر دکتر نمی‌تواند ثقیل باشد که اگر از مکنت کافی برای اقامت در گران‌ترین شهر اروپا نابرخوردارند و به اقتفا فاقد ثروت مکفی برای تامین هزینه تحصیل فرزندان، آنک دیگر چه اصراری بر اقامت در لندن و آغشتن نان خود به نجاست آل‌سعود دارند!؟

محصول چنین لقمه‌های ناپاکی آن می‌شود که «مکتوب دکتر» انباشته می‌شود از نکته‌خوانی‌های حاذقانه از «قرآن» و بی‌حرفی و بی‌وقعی در ازای شحنه درمانی ریاض در یمن و سکوت قابل فهم بابت تضمین اشرفی و مواهب اهدایی آن آل‌نکبت!

تصور نمی‌رود بر فرزانه‌ای چنان، چنین واقعیتی نامکشوف باشد که چنان پول‌هایی از چنان مصادری محل شبهه است! تصور نمی‌رود برای «دکتری» حاجت به استخاره باشد که چنان پول‌هایی نجس و کثیف و آغشته به خون مسلمین است.

سجادی خطاب به مهاجرانی نوشت: گیریم که دردانه‌تان به پشتوانه چنان دلارهای آلوده‌ای از بهترین دانشگاه انگلستان هم فارغ‌التحصیل شدند. در آن صورت هم چه جای بالیدن و نازیدن به چنان دردانه‌ای است که با پول اجنبی و رفتن زیر «دین» خبیث‌ترین حکام وحوش‌پرور سلفی مبدل به یک «ریاض اوفیل» شده است!؟

بر دکتر و جمیع مشتاقان ورود به دنیای سیاست فرض است تا به این نکته پر اهمیت تفطن و تقید عملی داشته باشند که؛ شرط اولیه در ورود و تضمین سلامت نفس یک عنصر سیاسی در حوزه سیاست، تخلق به اشرافیت اخلاقی. برای حضور سالم در این عرصه اگر اشرافیت مالی ندارید لااقل اشرافیت اخلاقی داشته باشید والا این «پتیاره قدرت» برای مفتونی و دلربانی و خوش‌خرامی سست عنصران و ملولان و معذوران هزار افسون در آستین دارد.


نوشته شده در  شنبه 94/4/6ساعت  4:56 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]