رؤسای دانشگاههای دولتی کشور با پیشنهاد وزیر علوم در شورای عالی انقلاب مطرح میشود؛ و در صورت تصویب در شورای عالی انقلاب فرهنگی که به ریاست رئیس جمهور است، حکم ریاست صادر میشود.
در شهری، سرپرست اصلاحطلب دانشگاهی پس از چند سال به عنوان رئیس همان دانشگاه، در همان پروسه و آن هم توسط وزیری همچون دکتر فرجیدانا منصوب میشود. اما هجمه و شانتاژ تیم رسانهای اصلاحطلبان محلی علیهاش شروع میشود. فرماندار محترم شهر، در واکنشی عجیب و عجولانه و کاملاً به دور از پروسه قانونی اینگونه انتصابها، ریاست آن فرد را غیرقابل تحمل میداند! (خبر مستند به سایتهای خبری محلی است).
نماینده شهر هم واکنشی در مخالفت تلویحی دارد؛ اما با سابقهای که دارد، به اندازه فرماندار شهر هول نکرده است. بگذریم. تعجب شدید و سؤال اصلی از علت این شانتاژ رسانهای است.
شنیده شده (شاید هم شایعهای بیش نباشد) که یکی از سرتیمهای رسانهای اصلاحطلب در رسانههای مکتوب و مجازی شهر، قصد انتقال همسرش به آن دانشگاه را داشته و از آن جا که ظاهراً وضع حجاب مطلوبی نداشته، با مقاومت رئیس جدید یا همان سرپرست سابق، مواجه میشود و همه تلاشها برای انتقال همسر این فعال مجازی به آن دانشگاه به شکست منتهی میشود.
و این چنین میشود که ریاست فرد اصلاحطلب به شدت زیرسؤال میرود؛ و البته به نظر میرسد فرماندار محترم هم شاید و البته شاید، و صد البته شاید، گرفتار بازیای شده که از سرچشمه آن خبر ندارد! (آماده تکذیب این بخش هستم!)
والا مخالفت یکشبه و تحول انقلابی اصلاحطلبان در مخالفت با گزینه اصلاحطلبی که سالها مطلوبشان بوده، به شدت عجیب و مشکوک است.
البته بگذریم که فرماندار محترم واکنش شدید به حکمی دارد که مصدر و ریاست اصلیاش با ریاست جمهوری است که وزیر همان رئیس حمهور، حکم فرمانداریاش را امضا کرده است.
از سوی دیگر، این واکنش علنی علیه حکمی در دولت منصوب به خودشان، به شدت از ادب سیاسی و قاعده بازی دور است و فوقالعاده عجیب است! و نمیتوانم تعجبم را از این واکنش، کتمان کنم؛ هر چند در ریشهیابی مخالفت، تحقیق بیشتری لازم است! البته شخصاً چون هیچ اطلاعی از فعالیت ایشان ندارم، اصلاً نظر موافق یا مخالفی با ریاست ایشان ندارم.