شکی نیست که افراد بر اساس مطالعه یا (متأسفانه گاهی بر اساس) تعصب محلی و حزبی و گروهی از گرایش خاص سیاسی دفاع کنند و از رقیب در حوزه اندیشه یا عملکرد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، انتقاد داشته باشند.
تا این جای قضیه کاملاً طبیعی است؛ اما اگر این گرایش و حمایت اگر از مسیر حق خارج شد، حمایت افراطی نام خواهد گرفت.
اگر اختلاس را محکوم کردیم، از هر گروهی باشد، اعتدالی هستیم و اگر اختلاس رقیب را محکوم کردیم و اختلاس همحزبی را ماستمالی کردیم، بدون شک افراطی هستیم!
اگر رانت را با همان شرح بالا محکوم کردیم، اعتدالی هستیم و اگر رانت خودی را، تلاش اقتصادی معرفی کردیم و رانت رقیب را افساد اقتصادی دانستیم، افراطی هستیم.
و به همین شرح، همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی و مدیریتی و سیاسی و ...
بگذریم که هیچگاه در انتقاداتمان تمجید از رفتار حزب مقابل را تصور نمیکنیم و این هم برگی دیگر از افراطهای سیاسیون ما.
این تذکر اجمالی را برای کسانی عرض کردم که بر اندک اشکالی جیغ و فغان میزدند و اکنون، یا ساکتاند و یا، حامی افراطی!
شاید هم به مدینه فاضلهشان رسیدهاند، شاید هم سهمشان در قدرت، مهر سکوت بر لبشان نشانده! امیدوارم همچنان اعتدال طرفدار داشته باشد؛ چه خوب گفتهاند که: به عمل کار برآید، به سخندانی نیست!