ایام انتخابات است؛ خیلیها بر اساس احساس تکلیف آمدهاند و بیشترشان احساس تکلیف در کنار کشیدن ندارد! خیلیها تأکید بر وحدت دارند و بیشترشان وحدتی را در دل قبول دارند که نتیجهاش ماندن خودشان و کنار رفتن دیگران باشد! و البته بعضیهایشان تصریح میکنند که وحدت باید بر محور ما شکل بگیرد. وحدت از جنس «متحد» و «ایستادگی» و «پایداری» و ... عجب عبرتآموز است. و عجب کماند عبرتگیران!
همه انقلابی بودن را و تقابل با فتنه را ارزش میگذارند (و البته برخی از همان اعضای فتنه هم؛ چرا که ضدیت با فتنه و جریان انحرافی در بازار انتخابات خریدار دارد) و البته خود را مصداق بارز انقلابیگری و اصولگرایی و ضدیت با فتنه میدانند. مثل همیشه تاریخ، عنوانهای خوب و بد روشن است و تنها در مصداقهای آن تردید است. زرنگ (و همان با بصیرت) کسی است که بر اساس عملها قضاوت کند نه بر اساس شعارها و ادعاها!
ظریفی میگفت با معیارهای برخی، حتی مقام معظم رهبری هم اصولگرا نیست و با معیار برخی دیگر، در انتخابات ایران نتانیاهو هم میتواند ادعای ضدیت با فتنه کند! از خدا عاقبتی ختم به خیر میطلبیم.