آنچه در ادامه میخوانید بریدهای از سخنان یک نماینده محترم مجلس است؛ مهم نیست کیست، مهم حقانیت حرفهایش است:
اگر من فقط نماینده باشم و مجبور باشم به دنبال اعتبارات و پروژههای محلی بروم از کار خود باز میمانم و نمیتوانم نظارت کنم. اگر روزی نماینده تنها قانونگذار و ناظر باشد و هیچ مسئولیت دیگری در حاشیه آن نداشت، کارها درست میشود. برگه وام و انتقال دانشگاه را چرا باید از نماینده بخواهند؟
وقتی سیستمها را مختل میکنیم همه یا به هم نان قرض میدهیم یا دستمان در جیب دیگری است. اگر سیستمها اصلاح شود و قانون گذار تنها قانونگذار باشد و مجری تنها اجراکننده و پاسخگو باشد و قاضی بدون جانبداری از احدی و بدون چشم داشت، تنها حکم دهد همه این مشکلات حل میشود. اگر به حق خود قانع باشیم همه چیز درست میشود. اشکال از خود ماست.
اگر نماینده تنها به کار خود بپردازد و در سایر امور دخالت نکند کارها درست میشود. برای تعیین رئیس یک اداره باید نماینده مجلس دخالت کند. من نماینده چه مسئولیتی دارم که در تعیین رئیس اداره دخالت کنم؟ با این روال چگونه میتوانم بر کارهای این رئیس نظارت کنم؟
اراده کشوری میخواهد؛ یعنی اگر نامه من را جایی بردند پاره کنند و دور بریزند اما رئیس بانک میگوید برو از فلان نماینده نامه بیاور! بعد زنگ میزند و میگوید آقای نماینده ما اطاعت امر کردیم و... .