شنیدم در شهر من، مدیری در روز تعطیل اداره و در دفتر فرماندار شهر، و با علم به مخالفت شدید کارکنان آن اداره بدون حضور کارکنان معارفه شده است.
همچنین شنیدم فرماندار و مدیرکل استانی آن اداره هم با این انتصاب مخالف بوده، و شنیدم که آن آقایی که رئیس شده، قبلا درخواست جابجایی محل کارش به عنوان کارمند به همان شهر را داشته که نه به دلایل سیاسی، بلکه به خاطر نوع رفتار و کارش به عنوان کارمند، با این انتقال موافقت نشده است.
درباره سابقه سیاسی مشعشع این آقا هم چیزهای بسیاری شنیدم که یا آن سوابق، دروغ است، یا این انتصاب خیلی عجیب!
چیزهای دیگری هم شنیدم؛ درباره انتصابهای تازه دیگر هم شنیدم.
بچههای اطلاعات هم یا در خلسهاند یا گرفتار فراموشی شدهاند یا آقای احمدینژاد همه پروندهها را برده، شاید هم مرعوب شدهاند!
و البته امیدوارم همه شنیدههایم دروغ باشد و امیدوارم هر چه سریعتر کسی پیدا شود که این شنیدهها را تکذیب کند و مرا به شکایت تهدید نماید و من با افتخار در تکمیل این یادداشت بنویسم شنیدههایم دروغ بود!