دیروز نماز ظهر و عصر را وقت اذان نخوانده بودم؛ حدود ساعت سه بعد از ظهر، در خانه به قصد خواندن نماز ظهر و عصر، رو به قبله ایستادم.

پسرم (که هشت سالش است) ظهر برای نماز رفته بود مسجد. از من پرسید: الان چه نمازی می‌خوانی؟ گفتم: نماز ظهر و عصر.

گفت: "واقعاً که"!

و من هیچ جوابی نداشتم! فقط سکوت کردم و لبخندی تلخ!


نوشته شده در  جمعه 92/6/1ساعت  11:48 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]