اهل فیلم و سریال نیستم. اما با همین مقداری که شنونده صدا و سیما هستم، چند روزی است که قبل و بعد اخبار یا در حین رانندگی تبلیغات ایمنی مصرف گاز توجهم رو به خود جلب کرده، نه به خاطر اهمیت یا نوع این گونه تبلیغ و هشدار و اطلاعرسانی، بلکه به خاطر حجم آن در برابر حجم تبلیغ و اطلاعرسانی در موضوعات دیگر که باید انجام شود و نمیشود.
به عنوان مثال، به نظرم میرسد اگر به همین اندازه درباره نماز تبلیغ میشد، حال و روز ما چیز دیگری بود. شاید شرکت ملی گاز پول دارد تبلیغ کند و نهادهای متولی فرهنگ دینی چنین پولی ندارند! شاید ایمنی مصرف گاز متولی خاصی دارد اما نماز متولی خاصی ندارد و میان این همه نهاد مبلغ فرهنگ دینی سرش بیکلاه است! شاید برخیها با این بهانه که تبلیغ مستقیم نماز فایده ندارد از آن طفره میروند! شاید این قدر کار مهمتر است که هنوز نوبت به نماز نرسیده! و شاید منکر اهمیت نمازند! و شاید همه اینها...
حتی اگر معتقد به دین سکولار هم باشیم نمیتوان نقش نماز را در کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی نادیده گرفت. و حتی اگر رئیس سازمان صدا و سیما هم باشیم نمیتوان کمکاری را در این حوزه انکار کرد. نمیدانم آیا هرگز نوبت به نماز خواهد رسید؟ و نمیدانم که آیا فرهنگ دینی در کشور ما نهاد مشخصی خواهد یافت یا نه؟ البته این آرزو به معنای دولتی شدن تبلیغ دینی نیست، اما دولت هم وظیفه دارد در ارتقای معرفت و فرهنگ دینی بکوشد و هزینه کند. وظیفهای که تاکنون در همه دولتها مغفول مانده و فقط کارهایی در حد تبلیغات آماری انجام دادهاند. به امید روزی که نماز را دریابیم! نه برای نماز و خدا، بلکه برای خودمان و جامعه.