چند وقتی است به سفارش برخی دوستان (و علیرغم میل باطنی)، کمتر نکته صریح سیاسی مینویسم و سعی میکنم نظرم را در قالب نکات کلی بیان کنم؛ اما در این یادداشت قصد ناپرهیزی دارم (!)و البته شاید تا بعد از انتخابات، دیگر به این صراحت به بحث سیاسی نپردازم.
(برای ادامه نیافتن این بحث، با عرض پوزش، نظرات این یادداشت تماماً حذف خواهد شد و البته با عرض پوزش مجدد، برای هیچ کدام جوابی نمینویسم. آنچه در این یادداشت آمده، نظرات سیاسی شخصیام است).
دیشب در محفلی، بحث سیاسی درباره کاندیداهای ریاست جمهوری بالا گرفت. در سال 88 به خاطر مخالفت با تفکر و روحیات جناب رئیس جمهور فعلی کمبصیرت لقب گرفتم و گرچه در جلسهای که گذشت رسماً کمبصیرت خوانده نشدم؛ اما تلویحاً چنین فرض شدم که فقط با احساس و صدای بلند حرف میزنم و سخنم روی اصول نیست و به مطالعه بیشتر سیاسی دعوت شدم!
فقط درباره این که سخنم روی اصول نیست، عرض میکنم اگر جناب احمدی نژاد "اصولگرا" است، من از این نوع اصولگرایی اعلام برائت میکنم. و البته وقتی بحث در انتقاد وضع فعلی بالا میگرفت، گفته میشد که دوران احمدینژاد گذشت و در مقابل اصرار داشتم که درس عبرت گذشته برای آینده، از پردازش ایدهآلیستی و ذهنگرای آینده، بسیار مهمتر است.
نیز در نوع مواجهه حاکمیت با مردم و اهمیت نقش حضور و حمایت مردم، با حاضران در آن جمع اختلاف نظر داشتم. و البته در آن جمع تصریح کردم که آسیب دولت حاضر در دو سال اخیر را به مراتب از آسیب دولت اصلاحات در دو سال آخرش بیشتر میدانم!
در ادامه و در لبیک به دعوت مطالعه بیشتر، خاطرهای معنادار و قابل تأمل از جناب ریشهری به نقل از سخانشان در یک برنامه تلویزیونی میآورم که در برخی از سایتها کم و بیش بازتاب داشت.
وی در بخشی از این گفت و گوی تلویزیونی گفت: « وقتی خلبانهای کودتای نوژه را محاکمه می کردم، یکی از خلبان ها گفت من می دانم که در این کار دخالت داشتم و می دانم که اعدام خواهم شد. او حکم را قبول داشت و فقط از ما خواست نوع اجرای حکمش را در اختیار خودش قرار دهیم. این خلبان گفت من را به یک هواپیما ببندید و مستقیم به کاخ صدام بکوبید!
من حس کردم او از ته دل این حرف را بیان می کند. نزد امام آمدم و گفتم بعضی ها هستند که به اشتباه خود پی برده اند و به راستی توبه کرده اند. امام فرمودند اگر خودت تشخیص می دهی توبه این افراد واقعی است، اختیار تصمیم گیری داری.»
وی افزود:« من برگشتم و نه تنها این فرد را آزاد کردم بلکه به او اجازه دادم به کار قبلی خود یعنی همان خلبانی مشغول شود. شاید جالب باشد بدانید که این فرد در جنگ شرکت کرد و به مقام شهادت نائل شد و امروز یکی از شهدای خوشنام نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است.»
ری شهری ادامه داد:« در یکی از دادگاه های انقلاب، از یکی از خلبان ها سوال کردم چه شد که به این راه افتادی و با ضد انقلاب همکاری کردی؟!
ایشان در پاسخ گفت یکی از افراد فعال در عقیدتی- سیاسی پادگان نوژه به زن های ما اهانت کرد و من هم با خودم گفتم نظامی که مسول عقیدتی- سیاسی آن با همسران ما اینطور برخورد می کند، باید با آن مقابله کرد. این برای ما درس است که برخوردهای اشتباه ما می تواند اثرات مخربی داشته باشد.»