یکی از بحثهای مهمی که در مباحث فلسفه دین و کلام جدید در چند سال اخیر مورد توجه بسیاری قرار گرفته بحث "معنای زندگی" است. این موضوع بسیار مهم دغدغه بسیاری از فیلسوفان دین، اعم از متدین و ملحد است. در این باره مطالب بسیاری وجود دارد که علاقمندان با جستجوی مختصری در فضای مجازی میتوانند نکات بسیاری استخراج کنند.
در کنار بحث از معنای زندگی و فلسفه زیستن، بحث "سبک زندگی" اهمیت مییابد. یعنی بدون توجه به موضع محقق در بحث معنای زندگی، سخن گفتن از سبک زندگی، بحثی سطحی خواهد بود.
یکی از بنیانهای نظری سبک زندگی، دیدگاه محقق در پاسخ به "اصالت خوشبختی یا رفاه" و نیز "معنای خوشبختی" است. و در این میانه، پرداختن به این دو موضوع مهم، در بسیاری از اوقات، از بحثهای احساسی و شعاری فراتر نرفته است.
بگذریم از این که در دنیای عینی ما، بیش از آن که اصالت خوشبختی تبلیغ شود، همه در پی "رفاه"ایم؛ یعنی معنای زندگی را در اصالت رفاه، خلاصه کردهایم و این گرایش در معنای زندگی، سبکی به همراه دارد که نمیتوان از آن چشم پوشید.