سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یکی از راه‌های مهم مدیریت منابع، شناخت نیازها و از آن مهم‌تر، اولویت‌گذاری نیازهاست. این ضرورت‌وقتی مهم‌تر می‌شود که منابع کفاف پرداختن به همه نیازها را ندهد.

این مسأله در عرصه‌های مختلف اقتصادی و فرهنگی، حتی در تدبیر اوقات زندگی صادق است. انسان مدبر کسی نیست که بتواند با وجود منابع مکفی و برابری نیازها با منابع، به اداره امور بپردازد. تدبیر، وقتی خود را نشان می‌دهد که با وجود محدودیت منابع،‌ کارهای اولویت‌دار سامان یابند.

این مقدمه برای این بود که نگاهی به جاده آسفالته تهران مشهد بیندازم. بدون تردید، با هزینه سنگین مسافرت هوایی و کمبود ناوگان فعال و قابل اعتماد، همچنین با وجود محدودیت سرویسهای قطار مسیر تهران مشهد، و نیز با توجه به حجم انبوه زائران امام هشتم، اصلی‌ترین مسیر تردد،‌ مسیر زمینی و آسفالته تهران مشهد است. بر اساس برخی آمار حدود هفتاد درصد زائران امام هشتم، در مسیر رفت یا برگشت از این مسیر و با اتوبوس یا وسیله شخصی تردد می‌کنند!

با این اوصاف،‌ لابد انتظار است که این مسیر آسفالته،‌ از کیفی‌ترین جاده‌های کشور باشد! اما چه خیال باطلی؟! آسفالت بخشی از مسیر،‌ قابل نگهداری در موزه‌هاست. مخصوصاً در مسیر برگشت، بعد از میامی تا حدود هفتاد کیلومتری شاهرود و همچنین پس از سرخه به سوی گرمسار. البته فقط مشکل آسفالت نیست؛ مسیر جاده، شاید همان جاده‌های مالرو قدیم است؛ با کلی بالا و پایین رفتن و پیچهای عجیب و غریب! که حتی جاده‌های روستایی امروزین، چنین شکلی ندارند؛ چه رسد به جاده‌ای بین المللی و با این ترافیک سنگین در طول سال!

در طول جاده، به یاد جک معروف یکی از وزرای راه سابق افتادم که برای پیدا کردن چاله در جاده‌های کشور، جایزه تعیین کرده بود! (و البته تعیین این جایزه نشان داد که وزیر میانه‌ای با تردد در جاده‌های زمینی کشور ندارد!)

و البته به نظرم رسید که شاید حدود پنجاه کیلومتر از جاده قدیم را برای ثبت به عنوان نمونه جاده ابریشم نگه داشته‌اند! شاید هم برای این نگه داشته‌اند که به مردم بفهمانند که جاده‌های قدیم چگونه بوده است تا قدردان جاده‌های جدید باشند!

اگر در طول بیست سال گذشته، یک مسئول ارشد سیاسی کشور با ماشین از این مسیر تردد کرده بود، شاید جاده به این وضع باقی نمانده بود! و در نهایت، تردد از این جاده، حاصلی جز تأسف به مدیریت راه و ترابری کشور در سی سال گذشته ندارد.


نوشته شده در  شنبه 91/7/29ساعت  9:5 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]