امروز به مناسبت سالروز ازدواج حضرت امیرمؤمنان و حضرت زهرا سلام الله علیهما در تقویم رسمی کشور، به نام «روز ازدواج» نامگذاری شده است. در همین موضوع نکتهای مینویسم که میتواند تأملبرانگیز باشد. اسفند سال گذشته، عقد ازدواج دختر و پسری از خانواده سیاسیون مشهور کشور، بسته میشود. تا اینجا مشکلی نیست! تعلق جناح سیاسی را هم نمینویسم تا متهم به سوگیری سیاسی در این یادداشت نشوم!
مهریه هم یک جلد قرآن و آینه شمعدان و چیزهای مختصر دیگری تعیین میشود. فضای مراسم عقد هم ساده و بیآلایش و طبیعی و با حضور جمعی محدود برگزار میشود. با این کار، تبلیغات شدیدی صورت میگیرد تا نمونه یک ازدواج ساده را به عنوان الگو بین مردم جا بیندازد و البته سیاسیون درگیر در این مراسم را محبوب مردم کند! تا اینجا نه تنها مشکلی نیست، بلکه خیلی خوب است. اما ...
اما شش، هفت ماه بعد تازه داماد و نوعروس، بی سر و صدا و آرام و البته دست در دست هم راهی دیار ژرمنها میشوند تا ده روزی ماه عسل خود را گرامی بدارند (و البته سختی روزه گرفتن در ماه رمضان را با سفر، بر خود هموار کنند!) و پس از آن راهی دیار برج ایفل میشوند تا به خاله محترم جناب داماد سری بزنند؛ بعدش کجا رفتند، را نمیدانم! شاید رفتند ایتالیا سری به همشیره داماد بزنند؛ شاید!
اما میدانم که کل این قسمتش غیر طبیعی است؛ اسمش را نفاق، دروغ یا هر چیز دیگری بگذارید، حق دارید. سفر آلمان و فرانسه به عنوان «ماه عسل رفتن» جرم نیست؛ اما این که این کار بیسر و صدا را در کنار سر و صدای ازدواج ساده بگذاریم، ظاهراً اسمش نفاق است یا مردم را ... کردن!