روزنامه فرامنطقه ای القدس العربی چاپ لندن، امروز دوشنبه در تحلیلی پیرامون اظهارات اخیر فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خصوص پاسخ ایران به حمله احتمالی رژیم صهیونیستی، نوشت: اکنون دقیقاً برای همگان مشخص و آشکار شده است که آنچه درباره " تقابل تهدید با تهدید" و "پاسخ به هرگونه تجاوز در همان سطح از عملیات نظامی" شنیده بودیم، چه معنایی دارد و منظور از آن چیست.
به گزارش جهان به نقل از العالم، محمد صادق الحسینی تحلیلگر مسایل راهبردی، در مقاله ای با عنوان "کدام یک زودتر به فلسطین می رسند؟" تأکید کرد: اکنون معنای سخنان یکی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران که گفته بود "در فضای محاصره و در شعب ابی طالب نیستیم، بلکه در فضای پیروزی خیبر و بدر قرار داریم"، برای همه آشکار می شود.
این جملات به منزله اعلام آمادگی کامل نیروهای مسلح ایران برای حرکت به سمت فلسطین، آن هم " تمامی فلسطین، از نهر تا بحر" است و ایران درصورتی که به این نتیجه برسد که تصمیم نهایی درباره حمله به این کشور از هر نقطه و از سوی هرطرفی اتخاذ شده است، به حمله پیشگیرانه اقدام می کند.
سخن گفتن ایران از احتمال حمله پیشگیرانه به دشمن خود آمریکا و رژیم صهیونیستی، باعث شده است که این کشور اکنون به نقطه تحول مهمی در تغییر قوانین درگیری و معادلات پس از بستن تنگه هرمز تبدیل شود.
اکنون می توان به آسانی نتیجه گیری کرد که رقابتی دراین زمینه وجود دارد که "چه کسی ابتکار عمل را به دست خواهد گرفت"؛ و با توجه به سابقه استقامت و پشتکار خستگی ناپذیر در ایران، می توان گفت که تهران، به اوباما یا هر کسی که به جای وی سکان کشتی در آستانه خطر غرق آمریکا را دراختیار گیرد، اجازه نخواهد داد که هیچ یک از نیروهای دریایی یا زمینی آمریکا را برای نجات نیروهای رژیم اسرائیل به سواحل فلسطین اشغالی برسانند، بی آن که با نیروهای "سپاه قدس" روبرو شوند، چرا که نیروهای ایران پیش از آن در قالب "ارتش مستضعفین" راهی سرزمین مقدس خواهند شد و این منطقه با کمک رزمندگان فلسطین و لبنان آزاد خواهد شد، درحالی که ژنرال های آمریکایی و دیگر نیروهای باقیمانده از افسران ارتش آمریکا، آبرویی برایشان نمانده است و موقعیت آنان متزلزل تر از "خانه عنکبوت" اسرائیل است.
آری، این مسابقهای است میان سیدی از فرزندان پیامبر(ص)؛ با کسی که از نژاد کابوها و انگلوساکسون هاست؛ به تعبیر دیگر، مسابقه ای است میان یاران "سید" خامنه ای و تفنگداران "مِستر" اوباما، تا ببینیم که کدام یک زودتر به فلسطین می رسند؟
این ادامه داستانی واقعی از حوادثی است که در خاک افغانستان رخ داد. امریکایی ها برای اعزام نیروهای خود به انجا تلاش می کردند و گمان داشتند که می توانند زمام تصمیم گیری های راهبردی در این کشور را از آن خود کنند..
این همان داستان توهم امریکایی هاست که بعدها به یک ناامیدی در عراق تبدیل شد، قبل از رسیدن به هر یک از مناطق عراق، حضور پررنگ ایران آنها را غافلگیر می کرد و همواره پترایوس را به ترس و وحشت می انداخت، تا این که ناچار شد اذعان کند که باید عراق را به عراقی ها واگذار کند و برود.
نویسنده القدس العربی ادامه داد: اینک در مقابل اوباما و یا رومنی، راهی باقی نمانده است جز این که یا تصمیمی احمقانه برای رفتن به فلسطین اشغالی اتخاذ کنند، و در آنجا نیز هواداران و نیروهای "سید" خامنه ای را ببینند که از آنها سبقت گرفتند؛ یا این که جام زهر را بنوشند و خود را برای "بوسیدن" دستی آماده کنند که از خم کردن آن نیز عاجز ماندند، چه رسد به شکستن آن. و سپس به سازشی تن دهند که با حضور شاهدان جهانی و بازماندگان طرف های پیروز جنگ جهانی دوم، از اروپایی ها و روس ها و چینی ها برگزار می شود؛ و سرانجام نهاد موسوم به "شورای امنیت سازمان ملل" را کنار بگذارند و نشستن پای میز مذاکره کنندگان جدید را بپذیرند؛ مذاکره کنندگانی که با معیارهایی جدید و متفاوت، جغرافیای سیاسی جدیدی در جهان پدید می آورند، جهانی که جز نام ِ برحقّ "فلسطین"، نام دیگری برای سرزمین مقدس تاریخی نمی شناسد.
و این، نه یک شعار یا شعر یا آرزوی شاعری چون مظفر نواب یا محمود درویش؛ بلکه بخشی از "نقشه راه" ژنرال هایی مصمم و شجاع از جنس سپاه پاسداران انقلاب ایران و مردان خدا در لبنان و ملتی قدرتمند در فلسطین است.