اگر شما بگویید به فلانی رأی دادهای، تا قیامت باید پاسخگوی اعمال و حتی افکارش باشید! این منطق کسانی است که حمایت از یک گفتمان و فرد خاص را به معنای حمایت از همه افکار، آراء و عملکرد ریز و درشت آن فرد در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی علمی میدانند.
اگر این تلقی از حمایت در جریانات سیاسی درست باشد، هیچ گاه نمیتوان از کسی حمایت کرد یا به کاندیدایی رأی داد؛ چون هیچ معصومی ـ به معنای خاص کلمه ـ تاکنون در میان کاندیداهای سیاسی حضور نداشته و احتمالاً تا قیامت هم حضور نخواهد داشت.
پس، معصومی نیست که بتوان به او رأی داد؛ رأی به غیر معصوم هم که در این دیدگاه، غیر قابل قبول است! البته از حق نباید گذشت که افرادی که چنین اعتقادی دارند، پای حق و باطل کسی که از او حمایت کردهاند میایستند.
یعنی در روزگاری که گفته شده بود حتی علیه خدا هم میتوان انتقاد کرد و راهپیمایی راه انداخت و صدایی هم از قبلهگاه سیاسی آقایان در نیامد، همان را خوب و شاهکار میدانستند! و اگر به دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی (منظور، همان سازمان همکاریهای اسلامی است!) نامه نوشتند که اهانت به پیامبر اکرم (ص) محکوم است، باز هم همین را خوب و شاهکار و اوج واکنش مؤثر میدانند!
کسی نیست که بپرسد آن روز که دستتان میرسید، ابرویی نجنباندید؛ اکنون که کاری از دستتان بر نمیآید، با چه رویی از دیگران میخواهید قاطعانه برخورد کنند؟!
بگذریم؛ حق، آن است که حمایت از یک فرد به معنای ترجیح برتری گفتمان، مواضع و اصول اعلامی او در مقابل دیدگاه رقیب است؛ نه تأیید صد در صد او. در انتقادی که علیه سیاستهای اقتصادی جاری در حوزه ارز و گرانی موجود نوشتم، کسانی از هول حلیم در دیگ افتادند و ما را پشیمان و تائب از گذشته گرفتند و به ما تبریک گفتند!
شخصاً گفتمان موجود را در مقایسه با گفتمان سابق، هرگز نه همسنگ، حتی در یک مسیر هم نمیدانم؛ بلکه این دو را در جناح کاملاً متضاد و مخالف میدانم و راسخ بر ترجیح گفتمان موجود هستم. اما هیچگاه موافق همه سیاستهای موجود نبودهام؛ همچنان که هرگز مخالف تمام سیاستهای سابق در همه عرصهها، نبودهام.
دوستان ما مختارند که حمایت از قبلهگاه سیاسی خود را مطلق بدانند، اما در تلقی مقابل، حق ندارند حمایت از یک گفتمان را به معنای تأیید همه عملکردها تفسیر نمایند.