نمیدانم چرا بسیاری از ما برای کاندیداتوری در یک منصب، همه تلاشهای خود را به کار میبندیم و انواع وعدهها را میدهیم و توقعات را فوق العاده بالا میبریم؛ اما در سالهای آخر مرتب از عواملی نام میبریم که نمیگذارند کار کنیم یا این که اختیارات خود را ناکافی میدانیم!
صحبتهای تلویزیونی رئیس جمهور و البته هدایت سؤالهای از پیش طراحی شده، در چند شب گذشته به شدت در همان کانالی بود که رئیس جمهور قبلی در سالهای آخر دوره دوم خود در مصاحبهها بیان میکرد.
اگر چنین است که گفتند و میگویند، چرا جناب رؤسای جمهور سابق و فعلی، پس از پایان دوره اول، دوباره کاندیدای همان سمتی شدند که به نظرشان اختیار کافی ندارد یا عوامل مخربی علیه آنها کار میکنند؟! آیا یس از چهار سال دوره اول به این نتیجه نرسیدند و فقط در سال آخر فعالیت دوره دوم خود که دیگر به حکم قانون نمیتوانند داوطلب مجدد اشغال همان منصب شوند، به چنین نتیجهای رسیدند که اختیار کافی ندارند یا موانعی در کار است؟! به نظرم این گونه صحبتهای کلی راه فراری برای پاسخ دادن به مطالبات مردم و پوششی برای گریز از پاسخگویی به میزان تحقق وعدههایشان در دوران تبلیغات است!
راستی چرا با وجود این که در سال هفتم ریاست جمهوری خود به این نتیجه رسیدند، سعی میکنند برای دوره بعد از خود، راه را برای ریاست دوستانشان هموار کنند؟! اگر در ادعای خود راستگویند، چرا تلاش میکنند که دوستان خود را در گرداب منصبی گرفتار کنند که اختیار کافی ندارد؟! آیا اگر چنین است، نمیتوان آنها را دوستان ناباب (یا نادان) و دوستیشان را از نوع «خاله خرسه» دانست؟!
بهتر است به جای فرافکنی مشکلات و نواقص و به جای توسل به این حربه نخنما، در سال آخر، همت خود را برای کار و خدمت بیشتر به کار گیرند و در مواردی که موفق نبودهاند، صادقانه از مردم عذرخواهی کنند. و مطمئن باشند که مردم، صداقت در اعتراف به قصورها را بیش از هر چیز دیگری میپذیرند. به امید آن روز!