خیلی وقت بود که قید خریدن و خواندن روزنامه را زده بودم؛ تیترهای روزنامه «ایران» که حس بسیار بدی برایم ایجاد میکرد. کاش امروز (دوشنبه 13 شهریور) هم این تحریم خودخواسته را نشکسته و ناپرهیزی نکرده بودم!
در صفحه اول روزنامه، آقای جوانفکر رئیس جنجالی مؤسسه ایران ادعا کرده بود، که هر چه مینویسد بر اساس قانون است! کسی به ایشان یاداوری کند که در صورت تخلف یا شکایت، این قاضی و هیأت منصفه مطبوعات هستند که باید چنین ادعایی را مطرح و ابراز نظر کنند، نه متهم!
در صفحه حوادث که به نام «شوک» به درستی نام گذاشته شده، به خواننده شوک بزرگی وارد میشود. در صفحه اولش (ص 21) بزرگترین تیتر و عنوان چنین است: «درگیری عجیب پلیس و آتشنشانان» عین این تیتر بزرگ با فونت بزرگتر در صفحه 22 هم تکرار شده و بقیه خبر آمده. اما، اصل دعوا چه بوده؟ مأمور پلیس میخواسته از سرویس بهداشتی استفاده کند و کارمند آتشنشانی در اجازه دادن، تعلل کرده است!
لابد منطق روزنامه «ایران» از پرداختن عجیب به این حادثه جزئی، آن بوده که هیچ یک از دو طرف دعوا به دولت بر نمیگردد و هر چه پر آب و رنگتر بپردازد، بهتر است و تضعیف هیچ کدام ایراد ندارد؛ چون وابسته به دولت نیستند! در ادامه هم طوری به قضیه پرداخته که گویا نزدیک است به خاطر این حادثه، تهران فلج شود و لابد اشکال از شهردای تهران است که آتشنشانی از نهادهای واسته به آن است! جالبتر اینکه این خبر را فقط روزنامه ایران پوشش داده و هر چه گشتم حتی در سایتهای خبری هم اثری از آن ندیدم.
در این جاست که به عمق این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میرسیم که فرمود: علاقه افراطی به چیزی، انسان را از دیدن و شنیدن عیبهایش، کر و کور میکند! حبک للشیء یعمی و یصم (من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 380) خدا ما را از شر افراط و تفریط دور کند!