امشب تلفنی با واسطه یکی از دوستان با پزشک متخصصی درباره موضوع جواز تشکیل حکومت در زمان غیبت امام زمان علیه السلام بحث و گفتگوی مفصل تلفنی داشتم. به وضوح معلوم بود و خودش تصریح کرد که تحت تأثیر مباحث یکی از شبکههای ماهوارهای است که به نام تشیع کار میکند و ضربهاش به تشیع از شبکههای وهابی بیشتر است.
پس از گفتگوی تلفنی و شرحی از دلایل عقلی و نقلی، باز هم میگفت: یک روایت بیاورید که تصریح کرده باشد تشکیل حکومت در غیبت جایز است! جعلی هم باشد خوب است!
جالب اینکه این برادر عزیز شواهد عقلی و استلزامات متعددی که برخاسته از نصوص قرآنی است را نمیپذیرد و روایتی میخواهد؛ هر چند جعلی باشد. در حالی که طبق تصریح معصومین علیهم السلام عقل و وحی هر دو حجت و معتبرند و دو بال رسیدن به کمال و سعادت انسانی هستند. چرا در جایی که همه شرایط اعتبار حکم عقل برقرار است، از آن روی بر میتابیم و از سوی دیگر، گاهی در جاهایی دنبال توجیه عقلی میگردیم که دست عقل از هرگونه قضاوتی کوتاه است؟
زیادهروی در عقلگرایی و ادعای نیاز به توجیه عقلی در همه احکام شرع، گذاشتن تکلیفی بر عقل است که از توانش بیرون است. و از سوی دیگر، امتناع از پذیرش حکم عقل در جایی که توان قضاوت و داوری دارد، پشتپا زدن به بزرگترین یا تنها نقطه تمایز انسان از سایر موجودات است.
جهت اطلاع بیشتر، علاقمندان را به خواندن کتاب ارزشمند «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» تألیف آیت الله جوادی آملی ارجاع میدهم.