خبر زیر را در وبگردی پس از افطار خواندم. نکات عمیقی دارد. هر چند طولانی است، اما خواندن دقیق آن را توصیه میکنم:
الگوهای غلط اقتصاد خانوار ایرانی
استاد اقتصاد دانشگاه تهران در تشریح الگوهای غلط اقتصاد خانوار ایرانی گفت: سبک زندگی ایرانی به حدی از تولید به مصرف تغییر کرد که خانوارها حتی اموری مثل پختوپز و تربیت فرزندان را هم به خارج از خانه واگذار کردند و حاضر به انجام این امور در داخل خانواده نیستند.
ابراهیم رزاقی استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری فارس در خصوص اینکه در جامعه ما رفتارهای اقتصادی مردم در چهارچوب خانواده تا چه حد منطقی و برنامهریزی شده است گفت: پاسخ این سؤال برمیگردد به جهانبینی، مبانی ایدئولوژیک و تفکر خانواده، هر فردی یک سری باورهایی دارد که براساس آن زندگی میکند همچنین سنجش منطقی یا غیرمنطقی بودن را صرفا به خانواده واگذار نکنیم زیرا در مواقعی خانواده تصورش این است که منطقی عمل میکند اما در واقع در حال نابود کردن منافع بلندمدت خود و از بین بردن منافع ملی است.
فرهنگ تولید جای خود را به مصرف داده است
وی افزود: به نظر میرسد خانوادهها عموما از نظر مادی و معنوی به نفع خود و منافع ملی عمل نمیکنند و این سؤال مطرح میشود که چرا خانوادهها اینگونه شدهاند. از 80- 70 سال پیش فرهنگ مصرف و تولیدمان دچار تغییراتی شده که بر خانواده اثرات منفی داشته است.
این استاد اقتصاد بیان داشت: در چند دهه اخیر حدود 20 الی 30 هزار روستا از سکنه خالی و در فاصله سالهای 75 تا 85 حدود 5 هزار روستا خالی از جمعیت شده است. این خانوادههای تولیدگر روستایی به شهرها روی آوردهاندو از طرفی شهرها یا فاقد کار تولیدیاند یا عمده فعالیتشان غیرتولیدی است.
رزاقی در ادامه گفت: انسان برای مصرف خلق نشده است، در شرایط کنونی فرهنگ تولید جای خود را به مصرف داده، در صورتیکه اگر فرهنگ مصرف با تولید داخلی ارتباط داشت به نوعی این مسئله قابل توجیه بود.
* مصرفکنندگان کالاهای تولیدی کشورهای صنعتی بردگان جدید آنها هستند
وی تصریح کرد: در جامعه جدید بینالمللی همه مردم در واقع به نوعی بردههای جدید کشورهای صنعتی محسوب شده و از نظر تکنولوژی و سرمایه تحت تأثیر آنها قرار دارند. مردم از نظر مصرفگرایی تصورشان بر این است که به نفع خودشان عمل میکنند ولی در واقع به تأمین منافع کشورهای صنعتی میپردازند.
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت: کشورهای جهان سوم نفت خام و مواد اولیه را در اختیار کشورهای صنعتی قرار میدهند و آنها با مصرف این مواد به تولیدات صنعتی میپردازند. کشورهای جهان سوم تولید صنعتی دارند ولی تابع شرکتهای فراملیاند و چرخه گردش اقتصادی جهان اینگونه میچرخد.
رزاقی گفت: کشورهایی مانند آمریکا و چند کشور غربی قدرتمند همه هم و غمشان حفظ وضع موجود و ادامه آن است، همچنین رسانهها و علیالخصوص رسانههای دیداری از عوامل مهمی است که نقش اصلی را در آموزش مصرفگرایی به مردم ایفا میکنند و تمام دنیا را با آموزشهای خود تحت تأثیر قرار میدهند، خانوادهها هم تحت تأثیر شرایط موجود قرار دارند.
وی در ادامه افزود: دولتهای کشورهای جهان سوم عموما خلاف منافع ملی کشورشان عمل کرده و غالبا خواستههای کشورهای بزرگ صنعتی را در کشورشان اعمال میکنند. خانواده به تنهایی و در این شرایط جهانی تا چه حد قادر است از خود و منافع ملیاش دفاع کند. درست است که تمام خانوادهها تحت تأثیر این شرایط قرار نگرفتهاند ولی عموما گرایش به سمت مصرفگرایی است.
* فرهنگ مصرفگرایی، آرامش خانوادهها را از بین برده است
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت: با مصرفگرایی منافع کشورهای در حال توسعه و خانوادهها شدیدا به خطر میافتد و خانوادهها دائما در حال کار و کسب درآمد و خرج کردن هستند اما رضایت ندارند، چون زمان کافی برای خرج کردن و لذت بردن ندارند و در نتیجه آرامش در خانواده از بین میرود.
رزاقی گفت: کمتر شاهد رضایت خانوادهها از میزان درآمدشان هستیم و حتی از آن چیزی که در اختیار دارند بهره و لذت کافی نمیبرند و قادر نیستند به تنهایی از وضع موجود رهایی یابند زیرا عوامل مختلفی در دگرگونی وضعیتشان که همان گرایش به مصرفگرایی است دخیل بوده و صرفا خودشان مقصر نبودهاند.
وی به عوامل تأثیرگذار در مصرفگرایی اشاره کرد و گفت: دولت، بودجه دولت، راهکار هزینههای دولتی، مالیاتها، دستگاههای رسانهای که دولت در اختیار دارد، پول نفت، آموزشهای رسمی و غیر رسمی و در نهایت فرهنگ جهانی است که خانواده را به سمتی سوق میدهند که همگی اسیر مصرف شوند و تبدیل به بردههای جدیدی شوند که نمیدانند چرا باید تا این اندازه کار و مصرف کنند.
* قناعت کردن به داشتهها خانواده را به آرامش میرساند
رزاقی در پاسخ به سؤال دیگر خبرنگار فارس در خصوص اینکه اشکالات اقتصادی خانوادهها چیست و در چه زمینههایی باید اصلاح شود، با توجه به اینکه خانوادهها الگوی اقتصادی برای نحوه هزینه درآمد ندارند و بخش اعظمی از درآمدشان را به گونهای مصرف میکنند که از مطلوبیت حداقلی برخوردار است گفت: باید دید کدام خانواده مدنظر است شهری، روستایی، حقوقبگیر، مغازهدار، تحصیلکرده و ... از این منظر تهیه الگو برای این خانوادهها بسیار پیچیده است اما یک سری خطوط کلی وجود دارد که میتوان آنها را بیان کرد و بر اساس آن خانوادههای زیادی قادر به برنامهریزی خواهند بود.
وی در ادامه گفت: خانواده به آرامش نیاز دارد خانوادهای که وضعیت مالی خوبی دارد آن قدر مشغول کسب درآمد و به تبع آن خرج کردن است که اعضای آن از محبت و مهرورزی به یکدیگر غافل میشوند، خانوادههای فقیر هم آرامش ندارند زیرا مدام به کسانی که از نظر درآمد بالاتر از خودشان هستند نگاه میکنند و در حسرت آن چیزی هستند که دیگران دارند و به این ترتیب از آن مختصر چیزی که در اختیار دارند نیز بهره و لذت کافی را نمیبرند.
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: خانوادهها باید برای بهبود وضعیت خود تلاش کنند اما این تلاش اندازهای دارد و نباید در این مسیر آرامش خود را از دست بدهند.
* مصرف کالاهای خارجی تولید و اشتغال داخلی را نابود میکند
رزاقی گفت: بیطرفی نسبت به مصارف داخلی و خارجی سبب ورود کالاهای خارجی به داخل شده و تولید داخلی و اشتغال از بین میرود و سبب رونق اشتغال در کشورهای خارجی میشود.
وی در ادامه افزود: خانوادهها با مشاهده افزایش قیمتها از خرید کالاهای غیرضروری خودداری کنند و این عمل مستلزم فرهنگسازی است زیرا وقتی قیمت کالایی افزایش مییابد فروشندگان مردم را ترغیب به خرید آن کرده و در نهایت این امر به ضرر قشر کم درآمد شده و گرانی بیشتر میشود.
این استاد اقتصاد بیان داشت: تورم روی پساندازها اثر میگذارد زیرا دولتها معمولا متناسب با تورم سود سپردههای بانکی را افزایش نمیدهند و بیشتر از اینکه سود بدهند فرسایش پساندازها پدید میآید و این موضوع عاملی میشود تا خانوادهها ترجیح دهند پساندازهایشان را خرج کنند تا اینکه آن را نگه دارند و به مرور از ارزشاش کاسته شود.
رزاقی به تبلیغات که عامل دیگر تأثیرگذار بر مصرفگرایی است اشاره کرد و گفت: این عامل از اختیار خانواده خارج است. درست است که منطق رادیو و تلویزیون کسب درآمد از این طریق است ولی در واقع تبلیغات سبب شست و شوی مغزی خانوادهها برای مصرف کالای تبلیغی میشود و این یک اصل علمی است که اگر موضوعی مدام تکرار شود در ذهن میماند و کشورهای صنعتی نیز از این ترفند برای ایجاد میل و رغبت بیشتر برای مصرفگرایی استفاده میکنند.
* مصرفگرایی سبب شده خانوادهها با درآمد آینده زندگی کنند
وی با اشاره به اینکه خانوادهها برای تطبیق دادن دخل و خرجشان باید بیاندیشند و ببینند که جزء کدام طبقه درآمدی هستند، گفت: در گذشته اینطور بود که میگفتند فلانی ارباب، تاجر، بازاری، مغازهدار و ... است و هر خانواده بر اساس میزان درآمدش خرج میکرد و خود را با افرادیکه که از لحاظ درآمدی در وضعیت بهتری بودند مقایسه نمیکرد.
این استاد اقتصاد در ادامه افزود: اما الان هر خانوادهای فکر میکند من با دیگری تفاوتی ندارم هر چیز که دیگری دارد من هم باید داشته باشم و برخورداری از آن حق مسلم من است. ما انسانها دارای حقوق مساوی هستیم، اما دارای درآمد مساوی نیستیم. این نامتساوی بودن بر حق نیست ولی واقعیت است بنابراین ضروری است که به اندازه درآمدمان خرج کنیم.
رزاقی گفت: امروزه خانوادهها غالبا با درآمد آینده زندگی میکنند و پیشاپیش درآمد آینده را خرج میکنند. بعنوان مثال بانکها وام میدهند، خانوادهها آن وامها را میگیرند و بابت آن بهره پرداخت میکنند و توسط آن کالاهای مورد نیازشان را فراهم میکنند یا به زیارت میروند و یا مراسم عروسی بر پا میکنند که چنین کارهایی اصلا منطقی نیست و بعد متوجه میشوند که در تأمین اقساط آن ماندهاند.
وی در ادامه افزود: انواع این شگردهایی که در کشورهای صنعتی شناخته شده برای زبون کردن آدمهاست و در کشور ما هم به نوعی به کار گرفته میشود.
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران بیان داشت : خانوادهها عموما فکر نمیکنند منافع خود و کشورشان در چیست و غالبا از اطرافیانشان که الگوهای نامناسبیاند پیروی میکنند و توجه نمیکنند که خانواده مورد نظرشان دارای درآمد متفاوتی با آنهاست و نباید مانند آن خانواده عمل کنند بلکه باید برای خودشان الگوی مشخصی براساس درآمد و موقعیت خود بوجود آورند.
رزاقی گفت: خانوادهها باید آیندهنگری داشته و بر اساس یک سری معیارها مثل آرامش، دوری از فساد، پرهیز از رشوهخواری، مبارزه با نفس و شیطان درونی زندگی خود را پایهریزی کند.
* در گذشته بیشتر اقلام مصرفی خانواده در خانه تهیه میشد
وی افزود: تولید در خانوادهها در گذشته مقوله جدی به شمار میرفت و پوشاک و برخی اقلام خوراکی معمولا توسط اعضای خانواده تأمین میشد که پرداختن به این امور آرامش را برای آنان به همراه داشت.
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران گفت: اما در حال حاضر خانوادهها به شدت مصرفگرا شدهاند و حتی بعضی خانوادهها اموری مانند پخت و پز را هم انجام نمیدهند و غذای روزانه را از بیرون تهیه میکنند و این امور هزینههایی بیشتری دارند بنابراین ناچارند بیشتر کار کنند و در نهایت رضایت و آرامش هم ندارند.
وی افزود: این مسائل آغاز یک دگرگونی در روابط خانوادگی و اقتصادی است و مادر خانواده حتی تربیت فرزندان خود را نیز به عهده نمیگیرد زیرا حوصله پرداختن به این امور را ندارد و این محروم شدن از لذتهای واقعی شرایطی را برای اعضای خانواده پدید میآورد که به لذتهای کاذب مانند اعتیاد و غیره روی آورند.
* بعد از جنگ الگوهای خانوادهها دچار تغییر منفی شدند
وی گفت: متأسفانه بعضی از الگوهای خانواده مانند پدر، مادر، معلمان، اساتید دانشگاهها، و غیره دچار دگرگونی شدند.
این استاد اقتصاد بیان داشت: به ما تلقین شده که غرب در همه چیز از ما جلوتر و بهتر است، در واقع این طور نیست غرب فقط از نظر تکنولوژی از ما جلوتر است و در چیز دیگری از ما جلوتر نیست.
وی گفت: رسانهها باید خانوادههای موفق با درآمدهای پایین را به جامعه به عنوان الگو معرفی کنند. خانوادههایی که طالب درست زندگی کردن هستند یکدیگر را نمیشناسند باید تشکلی ایجاد شود و در این تشکل خانوادههایی که با حقوق کم از نحوه درآمد و مخارجشان رضایت دارند به مردم معرفی شوند، همچنین خانوادههایی که هنوز در روستا ماندهاند و به کار تولیدی مشغولند بعنوان الگو معرفی شده و این موضوع نیازمند حمایت دولت است.
* سفتهبازی در اوراق سهام مانع تبدیل شدن پسانداز خانوادهها به سهام است
رزاقی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر پسانداز خانوادهها عمدتا به صورت طلا است و از آن تحت عنوان سرمایه یاد میکنند آیا راهکار دیگری برای پسانداز و سرمایهگذاری وجود ندارد و چه آموزشهایی باید در این خصوص به خانوادهها ارائه شود گفت: اگر منصفانه بررسی کنیم به نظر میرسد که راههای دیگر برای خانوادهای که میخواهد قدرت خریدش را حفظ کند با منافع ملی تطبیق نمیکند البته این روش هم مطابق با منافع ملی نیست ولی تبعات منفی آن کمتر است.
وی در ادامه گفت: تجربه نشان داده که قیمت طلا با گذشت زمان همواره رو به افزایش بوده، بنابراین خانوادهها برای حفظ ارزش پولشان به خرید و نگهداری طلا روی میآورند و آنهایی که نقدینگی بیشتری دارند ملک میخرند این کارها در صورتی که به سوداگری و سفتهبازی منجر نشود تا حدی منطقی به نظر میرسد.
این استاد اقتصاد در ادامه افزود: عدهای هم با انگیزه گران شدن طلا میخرند و پس از بالا رفتن قیمت آن را میفروشند که این موضوع آنها را به مفتبری عادت میدهد و اینگونه سوداگری و سفتهبازیها تبعات بسیار منفی در پی دارد.
وی گفت: در گذشته کاسب را حبیب خدا میدانستند و هیچگاه یک کاسب ثروتمند نمیشد زیرا همیشه درآمد متعادلی داشت ولی در حال حاضر اکثریت میخواهند ارزان بخرند و گران بفروشند و هیچ فردی حاضر نیست سرمایهاش را در کارهای تولیدی به کار گیرد اگر چه آنهایی که در این شرایط اقتصادی سرمایهشان را وارد کار تولیدی میکنند حقیقتا قهرمانند.
وی گفت: اوراق سهام در کشورهای صنعتی سبب افزایش تولید میشود ولی متأسفانه روی سهام هم سفتهبازی شده و بانکها به صورت تصنعی به خرید و فروش آن اقدام میکنند و کسی که با سرمایهاش سهام خریداری میکند پس از گذشت چند سال سرمایهاش را نابود شده میبیند.
وی گفت: در حال حاضر پس انداز کنندهای که میخواهد ارزش پولاش را حفظ کند در فشار شدید است زیرا اگر پول را به بانکها واگذار کند پس از مدتی ارزشاش را از دست میدهد بنابراین پسانداز کننده چارهای ندارد جز اینکه نقدینگیاش را به کالایی تبدیل نماید که اطمینان خاطر برایش فراهم میسازد.
* حفظ ارزش پول خانوادهها توسط بانکها برای انتقال پساندازها به بانکها لازم است
وی گفت: برای انتقال پساندازها به بانکها نیازمند نظام بانکی هستیم که به معنای واقعی اسلامی باشد و پساندازکنندگان پس واگذاری پولشان به بانکها خیالشان آسوده باشد که با گذشت زمان همچنان ارزش پولشان حفظ خواهد شد.
وی گفت: بانکها باید در صورتیکه با گذشت زمان از ارزش پول کاسته شود آن را برای پساندازکنندگان جبران کند و به آنها اطمینان خاطر دهند. اگر بانکهایی با چنین شرایطی بوجود آید پساندازها در خانواده به بانکها سرازیر خواهد شد.
* با گفتن واقعیتها شرایط مبارزه با تحریم را به خانوادهها بگوییم
رزاقی در پاسخ به سؤال دیگر خبرنگار فارس در مورد اینکه با توجه به شرایط تحریم، فشارهای اقتصادی و رکود فکر میکنید سبک زندگی مردم از نظر اقتصادی نیازمند چه تغییراتی است گفت: ما مردم را چقدر برای واکنش مناسب در برابر تحریمها آماده کردهایم. تحریمها دوگانه است یک تحریم نفتی است که از ما نفت خریداری نشود، وقتی از ما نفت نخریدند ما هم قادر نیستیم کالا وارد کنیم پس این الگویی که الان هست قابل ادامه نیست.
وی در ادامه افزود: وقتی تحریم میشویم، کالا کمتر وارد میشود خوب واردات 80 درصد مصرفی است و 20 درصد سرمایهای است، یک بحث دیگر آن است که زمانیکه در داخل مواد اولیه تولید نکردیم به عنوان مثال برای مرغداریها یا برای صنایع مختلف در واقع تولید داخلی ما هم تحت تأثیر واردات قرار میگیرد و یک مجموعه که اشتغال هم جزء آن است از بین میرود.
این استاد اقتصاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: نکته بسیار مهمی که در شرایط تحریم و رکود اقتصادی وجود دارد این است که تولیدکنندگان را برای این شرایط آماده نکردهایم زیرا تولیدکنندگان به دنبال سود شخصی هستند و سرمایهدارانه فکر میکنند بجز تعداد محدودی که اخلاقمند هستند و به مبانی ارزشی اسلامی پایبند هستند.
رزاقی گفت: در شرایط حاد و بحرانی خانوادههایی که دارای امکان مالی خوبی هستند آسیب نمیبینند زیرا وقتی گرانی رخ میدهد غالبا این خانوادهها با توجه به ترفندهایی که دارند درآمدشان افزایش یافته و حتی به خارج از کشور میروند و با دلار ارزانی که در اختیار آنها قرار میگیرد آسیب نمیبینند و غالبا خانواده کم درآمد قربانی میشود.
وی افزود: برای اینکه خانوادههای کم درآمد و متوسط را برای چنین شرایطی آماده کنیم باید شرایط تحریم و واقعیتها را به خانوادهها توضیح دهیم که در صورت ادامه این تحریمها به دلیل اینکه ما بر روی مبانی ارزشی خودمان ایستادهایم و نمیخواهیم در مقابل آمریکا تعظیم کنیم که در غیر اینصورت همه چیز از دست میرود و مانند دوران شاه میشویم.
این استاد اقتصاد بیان داشت: خانواده باید کمتر مصرف کنند مخصوصا کالاهای خارجی را و این کمک میکند به بینیازی نسبت به نفت و واردات کالا که در نتیجه آن آسیبپذیری هم کاهش مییابد.
رزاقی گفت: در شرایط تحریم و رکود باید واسطهها را آگاه سازیم تا کالاهای خارجی وارد نکنند و فقط کالاهایی را که مورد نیاز تولید داخل است و مواد اولیه صنعت داخلی را تأمین میکند را وارد کنند همچنین در داخل تولید ماشین آلات صنعتی را رونق دهیم و از صادرات نفت پرهیز کنیم.
* خانوادهها در شرایط تحریم کمتر مصرف و بیشتر پسانداز کنند
وی گفت: بخشی از این کارها مرتبط با خانواده است بطوریکه کمتر مصرف و بیشتر پسانداز کنند و از طرفی به پساندازها اهمیت بیشتری داده شود نه اینکه به آن سود و بهره بیشتری تعلق گیرد بلکه پساندازهای آنها وارد کار تولیدی شود و به این طریق ارزشاش حفظ شود.
این استاد اقتصاد افزود: آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم از جمله کشورهایی بودند که با پسانداز و کم مصرف کردن آرام آرام به کشورهایی صنعتی تبدیل شدند، ضمن اینکه آنها از لحاظ مذهبی شرایط ما را نداشتند و دولتها با کمک رسانهها به مردم راههای بهبود وضعیت اقتصادی را آموزش دادند و برای برون رفت از شرایط حاد بعد از جنگ از منابع ملی استفاده کردند.
رزاقی گفت: این کشورها برای برون رفت از شرایط رکود اقتصادی بعد از جنگ به مردمشان آموختند که یک سری کارها سبب ایجاد تورم و گرانی بیشتر است بنابراین مردم از از انجام آن نهی کردند و گفتند که با انجام آن کارها تا دنیا دنیاست فقیر میمانند.
وی افزود: دولتها از مردم خواستند تا پساندازشان را به بانکها واگذار کنند و از مصرف خود بکاهند زیرا مصرفگرایی سبب گرانی میشود و بانکها در مقابل پساندازها را وارد کارهای تولیدی میکردند که این مسئله سبب ایجاد اشتغال میشد و بعد آرام آرام متناسب با تولید داخلی مصرف هم افزایش یافت.
این استاد اقتصاد در ادامه گفت: با آموزش و تکرار از طریق رسانهها این فرهنگ را بوجود آورند و ما هم باید چنین کاری کنیم. خانوادهها، تولیدکنندگان و مسئولینی را که به فکر حفظ منافع ملی هستند را از طریق رسانهها به مردم بشناسانیم.
رزاقی گفت: با اخذ مالیات مانع مصرفگرایی خانوادهها شویم، و دلار ارزان را در اختیار آنهایی که سرمایه را از کشور خارج میکنند نگذاریم و دلار را با قیمت بالاتری به آنها بدهیم. ساده زندگی کنیم و عشق به مردم و میهنمان داشته باشیم.