سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از برخورد تند فرماندار با برخی ارباب‌رجوع، شنیده بودیم؛ شاید هم حق داشته باشد!
در روزگاری که احترام به آشنای پولدار و سیاسی و فامیلی و سفارشی، بیشتر از یک مراجعه‌کننده معمولی است، طبیعی است فرماندار غریبه، خیلی از افراد متشخص را ندیده باشد! چون نه سیاسی‌اند؛ نه پولدار و نه فامیل و نه سفارشی!
اما از معاون فرماندار هم امروز حکایت عجیبی شنیدیم؛ شاید از مقام مافوق خود آموزش دیده‌اند!
فردی با اجازه آقای دربان، در روز ملاقات عمومی، برای کاری وارد اتاق معاون می‌شوند؛ و معاون محترم به ایشان می‌گوید: بفرما بیرون!
البته آن ارباب‌رجوع مدعی است برخورد معاون فرماندار خیلی با تندی و بی‌ادبی بوده است؛ بلکه مدعی بود که برخورد ایشان با بنده به‌عنوان یک ارباب‌رجوع کاملاً عادی، توهین‌آمیز بوده است!
آن شخص، هم به فرماندار شکایت می‌برد؛ هم به حراست فرمانداری؛ و هم شکایت معاون را به آقای اسماعیلی فرماندار سابق می‌رساند؛ چرا که با ایشان نسبت فامیلی نزدیک دارد.
ظاهراً آقای اسماعیلی شکایت را به معاون فرماندار منتقل می‌کند و معاون فرماندار، چنین غدر می‌آورند که: «ایشان را نشناختم»!
امیدوارم همه این شنیده‌ها دروغ و شایعه باشد؛ و البته منتظر توضیح معاون فرماندار هستم؛ البته اگر لایق بدانند.
اما اگر این حکایت، واقعی باشد، مایه تأسف است؛ و از همه تأسف‌بارتر، عذری است که شنیدم معاون فرماندار تراشیده است؛ این‌که ادعا شده «ارباب‌رجوع را نشناخته است»!
جناب معاون! اگر این حکایت واقعی باشد، برخورد تند شما با یک ارباب‌رجوع، جای تأسف و البته جای عذرخواهی از فرد دارد!
و اگر عذری که به شما منسوب است، واقعیت داشته باشد، خیلی فراتر از تأسف دارد؛ چون مایه ننگ خواهد بود؛ چرا باید رفتار یک مسئول برای انجام کار شهروندان، با فردی که می‌شناسد، متفاوت با فردی باشد که نمی‌شناسد؟!
این بخش قضیه برای بنده، به‌عنوان یک شهروند منتقد، به‌هیچ‌وجه توجیه ندارد؛ و نشان از معیوب بودن مبنای رفتار عادلانه، اخلاقی و منصفانه با همه شهروندان است.
جناب معاون! در فرهنگ اسلامی، تواضع و ادب در برابر فقیر و ناشناس، فضیلت و نشانه تقوا و خداترسی است؛ و در مقابل، در روایت قدسی نقل شده است که هرکس به ثروتمندی (و صاحب مقام و ریاست)، به خاطر ثروتش، تواضع کند یک سوم دینش را از بین برده است!
خدا ما را از شر شیطان بیرون و درون حفظ کند. ان شاء الله


نوشته شده در  یکشنبه 96/5/29ساعت  9:52 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]