سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شرکتی از دولت یا شرکت‌های دولتی، طلبکار است؛ بازپرداخت بدهی دولت بارها به تعویق می‌افتد و در نهایت، همان رقم شش ماه یا یک سال پیش پرداخت می‌شود!
همان شرکت از بانک دولتی وام گرفته و بازپرداخت یکی از اقساط، یک روز دیر می‌شود! بانک برای همان یک روز هم جریمه تأخیر می‌گیرد؛ آن هم از شرکتی که شش ماه یا یک سال، دولت، پرداخت بدهی به او را به تأخیر انداخته است و یک ریال هم جریمه تأخیر نمی‌دهد!
کار ندارم که فتوای مراجع تقلید این است که شرعاً جریمه تأخیر مجاز نیست؛ سؤالم این است که اگر، جریمه تأخیر، راهکار خوبی برای ملزم کردن افراد و شرکت‌ها به پرداخت بدهی است، چرا این جریمه برای ملزم کردن دولت‌ها به پرداخت بدهی در موعد مقرر خوب نباشد؟!
یاد حکایت صوفی افتادم که وقت سماع، صیحه‌ای می‌زد و همواره به سمت نسوان و امردان غش می‌کرد! 


نوشته شده در  چهارشنبه 96/5/18ساعت  9:19 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]