وعده کرده بودم درباره پیروزی قاطع رئیس فراکسیون اقلیت جناب آقای تابش در حوزه انتخابیه اردکان بنویسم. اکنون با احتیاط تمام این یادداشت صریح را در سیزده بند تقدیم میکنم. از طولانی شدن، پوزش میطلبم:
- 1. «کبریت بیخطر!» عبارتی است که قبلاً روی کبریتها مینوشتند و شاید هم الان بنویسند و من خبر نداشته باشم؛ نمیدانستم یعنی چه؟ «کبریت» و «بیخطری» مگر چه انسی با هم دارند یا میتوانند داشته باشند؟ و الان هم نمیدانم و این معما همچنان برایم حل نشده است. اگر کبریت است، بیخطر نیست و اگر بیخطر است، کبریت نیست. این توضیح را در ابتدا نگاشتم تا هم زمینه طرح عنوان این یادداشت را روشن کنم و هم اگر بوی اهانتی از آن میآید خنثی نمایم. با این همه توضیح اگر کسی از عنوان سوء برداشت کند، لازم است اندکی هم در برداشت خود تردید نماید. بقیه یادداشت را در ادامه مطلب بخوانید.
- 2. هنگام ثبت نام انتخابات مجلس نهم، اصلاحطلبان گفتند نمیآییم. بوی تحریم میداد. عده زیادی هم نیامدند؛ بر خلاف دورههای قبل و زمزمههای اولیه این دوره که ثبت نام کنند و رد صلاحیت شوند تا هزینه نظام در انتخابات مجلس بالا رود! الحمد لله با تدبیر خودشان کاری کردند که نظام هزینه زیادی برای دفاع از اصولش نپردازد و به آسانی از یکی از گردنههای انتخابات عبور کند. البته بگذریم که برخی در وقت اضافه و برخی دیگر در پایان مسابقه، جرزنی کردند و گفتند چه کسی تحریم کرده بود؟ و بگذریم که برخی پس از سی و سه سال تازه به جمهوری اسلامی رأی دادند!
- 3. اما برخی دیگر آمدند و با تأکید حضرت آقا از فیلتر شورای نگهبان گذشتند و وارد جریان انتخابات شدند. برخی مثل آقای تابش به صندلی سبز رسیدند و برخی بازماندند مثل آقایان علیخانی و کواکبیان و خباز. اما مردم و نظام در هر صورت برنده انتخابات بودند. تحریم انتخابات چه از داخل کسی مطرح کرده باشد و چه از آن ور آب آمده باشد، شکست سختی خورد و طرفداران بینام و با نامش مفتضح شدند. و جالب و عجیب اینکه پس از انتخابات، عدهای در تلاشند که تحریم اصلاحطلبانه انتخابات را به حساب جنگ روانی اصولگرایان علیه اصلاحطلبان بدانند!
- 4. پس از هر دوره از انتخابات ریاست جمهوری، طفیلی و قفیلیهای رئیس جمهور بالا آمدهاند. البته باید اعتراف کنیم که در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری شاهد این جریان نبودیم. در خصوص بنیصدر و شهید رجایی اطلاعی ندارم. در کنار آقای هاشمی، آقای خاتمی و آقای احمدینژاد افراد زیادی از جمله اقوام و افراد نزدیک به این رئیسانجمهور بالا آمدند و در مناصب اجرایی و نیز نمایندگی مجلس مشغول شدند. آقای تابش هم از این عده افراد است که به برکت پیروزی دایی جانش در انتخابات دوم خرداد وارد فضای سیاسی شد. در دوره قبل از ریاست جمهوری آقای خاتمی، آقای تابش کاندیدای مجلس بود و از دو شهر اردکان و میبد و مجموع آرای نزدیک به پنجاه هزار رأی فقط 1313 برگ رأی به نام او ثبت شد که رندی عدد آن را در ذهن همشهریان ما ماندگار کرده است. در دوره بعد در فضای حاکمیت دوم خرداد و با استقلال حوزه انتخابیه اردکان، رانت خواهرزاده رئیسجمهور بودن جواب داد و وکیل مجلس شد.
- 5. جایگاه سیاسی جناب آقای تابش وامدار جریان دوم خرداد و اصلاحطلبی و شخص جناب سید محمد خاتمی است. جفای به جریان اصلاحطلبی، پشت پا زدن به نقطه آغاز قدرت سیاسی و به تعبیر دیگر نمک خوردن و نمکدان شکستن است. حتی نمیتوانم باور کنم که کاندیدا شدن وی برای انتخابات مجلس نهم بدون چراغ سبز دایی جان صورت گرفته باشد. در تبلیغات، درباره فتنه کم و دوپهلو حرف زد؛ مثل این جمله بسیار مختصر درباره فتنه که گفته بود: فتنه شناس نیستم. (و البته بسیار دقیق و درست فرموده چرا که اگر فتنهشناس بود، رفتار دیگری داشت) یا در جایی که درباره فتنه سوالپیچ شده بود در نهایت گفته بود: سران فتنه در خارج از کشور هستند! (و البته باز هم دقیق گفته بود چرا که بیتردید آقای موسوی و کروبی پس از انتخابات بازی سختی از ایادی اونور آبی خوردند!) یعنی به درستی دریافته بود که هرگونه دفاع از فتنه سبب ریزش رأی او خواهد شد. بر این اساس معتقدم که اصلاحطلبی جناب آقای تابش از قبیل مسلمانی و شیعهگری خیلی از ماهاست؛ یعنی مادرزادی و قومی و تعصبی است، نه از روی بصیرت و مطالعه و موضعگیری محققانه و برنامهریزی شده که البته بسیار کمخطر است. اگر بخواهم در قالب مثالی بیشتر توضیح دهم چنین خواهد بود که دنیای کفر از این همه مسلمان مادرزادی نمیترسد اما تحمل یک ادواردو آنیلی یا اشتون را ندارد. اولی را خاموش کرد و دومی اگر استوار باشد در خطر است!
- 6. اصلاحطلب داریم تا اصلاحطلب. آقای تابش را از نوع اصلاحطلب وطنی میدانم که وجودش برای نظام سیاسی ضرورت دارد؛ وی با نظام مشکل ندارد بلکه به هر دلیل (حتی اگر برای نشان دادن اصلاحطلبی باشد) با دولت احمدینژاد مشکل دارد که کاملاً طبیعی است. در فضایی که اصلاحطلبهای خارجنشین با سونامی نامههای هتاکانه، در پی به چالش کشیدن ستون خیمه نظام هستند، آقای تابش پس از انتخابات از مقام معظم رهبری تشکر ویژه میکند. در فضایی که اطلاحطلبان خارجنشین در صدد نشان دادن فاصله خود با نظام هستند، آقای تابش با ترسیم فضای کاملاً دوستانه و صمیمی بین خود و مقام معظم رهبری (راست یا دروغش را نمیدانم) تلاش میکند خود را مقرب نظام و رهبری نشان دهد و تأیید صلاحیت بگیرد و آرای مردم و مخصوصاً اهل سیاست را به خود جذب کند. و اخیراً به گزارش ناظر حقوق بشر سازمان ملل در ایران (احمد شهید) واکنش نشان میدهد و آن را گزارش نامرتبط با اوضاع ایران میداند. آقای تابش همواره از پریدن همراه با اصلاحطلبان تندرو اجتناب کرده و برای حفظ صلاحیت، محتاط عمل کرده است. البته این احتیاط گاهی فوق العاده زیاد شده است؛ مثلاً حتی حاضر نشده نامه سؤال از رئیس جمهور را امضاء کند! آقای تابش در جریانات سیاسی حتی در اوج دوم خرداد و امروزه هیچگاه جریانساز نبوده و پیرو جریانات بوده، حداکثر اینکه تکرو بوده است؛ یعنی لیدر نبوده و یال و کوپال و تیم و همراهی نداشته است. بر این اساس معتقدم آقای تابش وجودش برای نظام سیاسی کشور بیخطر، بلکه یک ضرورت است!
- 7. مجلس در جریان شکلگیری دولت آینده و رأی اعتماد به وزرای آن دولت نقش بنیادین دارد. حضور گرایشهای مختلف از این حیث هم برای مجلس و نظام کاملاً مفید، بلکه ضرورت است. مجلس یکدست و موافق و همراه با رئیس جمهور از هر جنسش، فوقالعاده ضرر دارد؛ از این جهت هم حضور آقای تابش در مجلس میتواند خوب باشد.
- 8. تجربه سه دوره مجلس، ماهیگیری از انواع آبها را به ایشان آموزش داده و به خوبی از آن مهارت در عرصههای مختلف بهره برده است. از موکت کردن خوابگاههای دانشجویی شهر در آستانه انتخابات گرفتن تا مصافحه و معانقه صمیمانه (یا تظاهر به صمیمانه) با مخالفان خونی خود! البته ای کاش همراهان آقای تابش حداقل در ظاهر هم که شده از این مشرب پیروی میکردند. این رفتار یکی از برگهای برنده ایشان بود.
- 9. بدون تردید انتخابات در شهرهای کوچک بر اساس خواست تشکلهای سیاسی شکل نمیگیرد و وزن اجتماعی، روابط عمومی، سلایق و علایق محلی و بومی، روابط و زد و بندها با شاخصان محلی و خدمات عمومی و حسن شهرت و ... تعیینکننده است. نتیجه انتخابات هم به معنای کثرت مردم موافق با جناح سیاسی نماینده نیست. لذا به نظر میرسد تیتر « نه بزرگ مردم اردکان به اصولگرایان» کاملاً غیر واقعی و بیش از حد سیاستزده است. در همان شهر راهپیمایی نهم دی با شکوه برگزار میشود و عمق ارادت مردم به نظام و رهبری مشهود است. پس، از این حیث نمیتوان پیروزی آقای تابش را پیروزی جناحی و حزبی در یک حوزه انتخابیه دانست.
- 10. نقش رقیب جدی هم در صحنه انتخابات کاملاً اساسی است. رأی جمعی اصولگرایان و انتخاب کاندیدای واحد، محترم؛ اما وجود یک رقیب آن هم با مؤلفههایی که برای جذب آرای عموم مردم قوت نداشت (تأکید میکنم جذب آرای عموم مردم)، کار را برای تیم تبلیغاتی جناب آقای تابش آسان نمود و برنده بازی بدون رقیب جدی از آغاز معلوم است مگر آن که خوشبین به «از آن ستون تا این ستون فرج است» باشیم!
- 11. حضور جناب آقای تابش در مجلس نهم را بیش از همه و پیش از همه به نظام تبریک میگویم. به نظر میرسد مخالفان وی در فضای شهرستان بیش از برنده شدن جناب آقای تابش، از بازنده شدن کاندیدای خود ناراحت باشند. اگر این تحلیل درست باشد، میتوان امیدوار بود که عوارض آن به زودی برطرف میشود. بازیهای سیاسی قواعدی دارد که باید به آن تن داد و فضای پس از انتخابات را به فضای پیش از انتخابات پیوند نزد. غفلت از این اصل، میتواند نتایج زیانباری داشته باشد. برد تابش برای مخالفانش سخت است، اما حضورش در مجلس برای نظام دردی به همراه نخواهد داشت. توجه به این نکته، زمینه بازگشت به شرایط عادی را فراهم میکند.
- 12. و برگردم به عنوان نوشته. «کبریت» و «بیخطری»؟! و اگر بخواهم بازخوانی کنم، میگویم «اصلاحطلب آتشین» و «حمایت از ارکان نظام»؟! و شما قضاوت کنید که چگونه با هم جمع میشوند. یا باید در «کبریت» بودن شک کرد یا در «بیخطر» بودن. و اکنون که «بیخطر» بودن اثبات شد، باید در کبریت بودن اندکی تردید کرد؛ و شاید باروتی باشد که نم کشیده. راه دیگر آن است که فکاهی «کبریت بیخطر» باور شود! هر کس آزاد است هر برداشتی داشته باشد.
- 13. بندهای یادداشت به سیزده رسید و امیدوارم شما هم مثل نگارنده میانه خوبی با ادعای نحسی سیزده نداشته باشید. در پایان، جویای نظر شما خواننده محترم هستم. امیدوارم موافق و مخالف، با حوصله و مؤدب بنویسند و امیدوارم ظرفیت شنیدن و خواندن انواع نظرات را داشته باشم و همچنان، همه نظرات بدون کنترل و بدون سانسور درج میشود.
نوشته شده در پنج شنبه 90/12/25ساعت 5:35 عصر  توسط جواد پورروستایی
نظرات دیگران()