سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک طرف شهرک ولیعصر عجل الله تعالی فرجه، کنار بلوار آیت الله خاتمی، پیمانکار شهرداری در حال آسفالت کردن پیاده روها است!

در طرف دیگر همان شهرک، با فاصله کمتر از پانصد متر، پیمانکار دیگر شهرداری (شاید هم همان پیمانکار!) در حال کندن آسفالتهای پیاده روها است تا سنگ یا موزاییک فرش کند!

بدون تردید، روح ملانصر الدین هم در قبر از این اقدامات پت و متی، در خجالت و نالان است!

عجیب تر از همه، این که دقیقاً همان ساعت و دقیقه ای که مدارس تعطیل می شود، کامیون حمل نخاله و لودر پیمانکار، کوچه 12 شهرک را مسدود کرده بود؛ یعنی همان کوچه دبستان پرجمعیت دخترانه و مسیر اصلی سرویس مدرسه!

به سرعت یاد بچه هایی افتادم که در خلوت خود در حال شیطنت هستند؛ و تا بزرگتری می بینند، خود را به خواب یا درس و کتاب خواندن یا آواز یا بقیه کارهای مثبت می زنند، و به خیال خود بزرگترها را "جیگر" می کنند!

و نکته مهم این که خودجیگر چنداری عیب نیست؛ اما حتماً دیگر جیگرپنداری و دیگر جیگرسازی، جرم و نقص اخلاقی است!


نوشته شده در  سه شنبه 96/2/26ساعت  11:6 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]