سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«قمه» و «نه دی». در نگاه اول پیدا کردن ارتباط این دو کلمه سخت است، اما با توضیحی که عرض می‌کنم شاید کمی آسان‌تر شود.

علامه سید محسن امین از شخصیتهای برجسته شیعه است که در دفاع از شیعه گامهای بزرگی برداشته و به نظرم با کسانی مثل مرحوم علامه امینی و مرحوم میر حامد حسین هندی قابل مقایسه است. دوستانی که فرصت تحقیق دارند درباره کتابی مثل اعیان الشیعه و سایر آثار ایشان کمی تحقیق کنند تا عظمت کار ایشان معلوم شود. علامه سید محسن امین در اوج شهرت خویش در سوریه مستقر بوده و رهبری شیعیان سوریه و لبنان را عهده‌دار بوده است. در جریان عزاداری عاشورا با قمه‌زنی به شدت مخالفت می‌کند و در اثر این کار توسط شیعیان طرد می‌شود و در انزوا قرار می‌گیرد. تفصیل جریانات آن خواندنی و تأسف‌برانگیز و برای خواص درس‌آموز است. نمونه‌هایی فراوان دیگری از این دست در مبارزات و مجاهدات روحانیت شیعه وجود دارد.

مرحوم سید محسن امین وظیفه خود را انجام می‌دهد و از روی‌گردانی مردم نمی‌هراسد. یعنی به حق، وظیفه خود را انجام می‌دهد و امروزه از او به عظمت یاد می‌شود؛ هر چند در آن روزگار به سبب این اقدام روشنگرش، در انزوای شدید قرار می‌گیرد. اما ربطش با حماسه نه دی به این شرح است که در حکم قمه، عالمی از علمای شیعه از مخالفت مردم نهراسید و مردم را به حرکت درآورد که اثرش سالها بعد برای همگان آشکار شد. و در نه دی مردم حرکتی انجام دادند که اثرش سالها بعد برای خواص آشکار می‌شود!


نوشته شده در  شنبه 90/10/10ساعت  12:47 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

اهل فیلم و سریال نیستم. اما با همین مقداری که شنونده صدا و سیما هستم، چند روزی است که قبل و بعد اخبار یا در حین رانندگی تبلیغات ایمنی مصرف گاز توجهم رو به خود جلب کرده، نه به خاطر اهمیت یا نوع این گونه تبلیغ و هشدار و اطلاع‌رسانی،‌ بلکه به خاطر حجم آن در برابر حجم تبلیغ و اطلاع‌رسانی در موضوعات دیگر که باید انجام شود و نمی‌شود.

به عنوان مثال، به نظرم می‌رسد اگر به همین اندازه درباره نماز تبلیغ می‌شد،‌ حال و روز ما چیز دیگری بود. شاید شرکت ملی گاز پول دارد تبلیغ کند و نهادهای متولی فرهنگ دینی چنین پولی ندارند! شاید ایمنی مصرف گاز متولی خاصی دارد اما نماز متولی خاصی ندارد و میان این همه نهاد مبلغ فرهنگ دینی سرش بی‌کلاه است! شاید برخی‌ها با این بهانه که تبلیغ مستقیم نماز فایده ندارد از آن طفره می‌روند! شاید این قدر کار مهم‌تر است که هنوز نوبت به نماز نرسیده! و شاید منکر اهمیت نمازند! و شاید همه اینها...

حتی اگر معتقد به دین سکولار هم باشیم نمی‌توان نقش نماز را در کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی نادیده گرفت. و حتی اگر رئیس سازمان صدا و سیما هم باشیم نمی‌توان کم‌کاری را در این حوزه انکار کرد. نمی‌دانم آیا هرگز نوبت به نماز خواهد رسید؟ و نمی‌دانم که آیا فرهنگ دینی در کشور ما نهاد مشخصی خواهد یافت یا نه؟ البته این آرزو به معنای دولتی شدن تبلیغ دینی نیست،‌ اما دولت هم وظیفه دارد در ارتقای معرفت و فرهنگ دینی بکوشد و هزینه کند. وظیفه‌ای که تاکنون در همه دولتها مغفول مانده و فقط کارهایی در حد تبلیغات آماری انجام داده‌اند. به امید روزی که نماز را دریابیم! نه برای نماز و خدا،‌ بلکه برای خودمان و جامعه.


نوشته شده در  چهارشنبه 90/10/7ساعت  8:27 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

شنبه‌ای که گذشت آخرین روز درسی ترم جاری در دبیرستان بود. به اقتضای مباحث کتاب،‌ سخن از سابقه تمدنی اسلام و تاریخچه‌ای از تمدن نوپای غربی به میان آمد. در بین مباحث نکته‌ای را به دانش‌آموزان عرض کردم که عقیده شخصی‌ام بود. آن نکته این بود که اگر ایرانیها در دو مسأله فرهنگ خود را تغییر دهند اقتصاد و تولید بومی رونق خواهد گرفت. تأکید کردم که این دو مرحله باید همزمان انجام گیرد. یکی تقویت فرهنگ مصرف کالای ایرانی و دیگری اولویت منافع ملی و رضایت مشتری بر منافع اقتصادی کوتاه مدت شخصی.

جالبه که ما جنس ایرانی را هم با مارک خارجی می‌خریم و از آن راضی هستیم. جنسی که گاهی کنار گوش ما و در کارگاهی در نزدیکی خانه یا شهر ما تولید می‌شود. اگر همان جنس مارک ایرانی داشته باشد، حتی حاضر به بررسی کیفیت هم نیستیم. جالب‌تر اینکه جنسهای صادراتی را یک دست و منظم بسته‌بندی می‌کنیم اما برای بازار مصرف داخلی ردیف روی جعبه جنس ممتاز و ردیف پایین آن جنس غیر قابل مصرف قرار می‌دهیم. و جالب اینکه اگر جنسی از تولیدات ما مورد اقبال قرار گرفت، کم‌کم برنامه‌ای میریزیم که هزینه‌های‌ تولید کاهش یابد و سود بالاتر شود؛ حتی اگر کیفیت هم فدا شود. و البته همه این جالب‌ها جای تأسف دارد.

این دو ضعف فرهنگی در کنار هم قرار گرفته و ضربات سختی به اقتصاد ما می‌زند؛ در حالی که تغییر اینها می‌تواند جهشی در اقتصاد و تولید بومی باشد. به عنوان مثال، اگر صاحب رستوران تازه تأسیس همان تلاشی که در شش ماه اول در کیفیت خوب غذا و قیمت مناسب آن به کار می‌گیرد،‌ در بقیه مدت کارش هم به کار گیرد، می‌تواند مطمئن باشد که رونق کارش حتمی است.

به نظر بنده یکی از عوامل موفقیت در عرصه‌های علمی که با فرهنگ عمومی مصرف سر و کار ندارد آن است که تلاش در آن عرصه و نتایج آن متوقف بر پذیرش یا عدم پذیرش عمومی نیست. نکته آخر این که متأسفانه مدیریت و تلاش شاخصی در ارتقای این دو فرهنگ اقتصادی بومی دیده نمی‌شود و همچنان باید در انتظار همت متولیان و مسئولان نشست؛ مسئولانی که گاه خود نیز آفتی در این عرصه‌اند! 


نوشته شده در  سه شنبه 90/10/6ساعت  1:0 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در حمام‌های عمومی که اکنون در آستانه انقراض نسلش قرار داریم، مشتری برای بیرون آمدن از محوطه حمام و رفتن به رخت‌کن باید از حوضچه آبی رد شود که به عمق حدود ده سانتی‌متر از آب‌سرد و البته جاری پر شده است. قدیم‌ترها چند باری و بیشتر برای مشت و مال، به این حمام‌ها رفته بودم. پس از خروج از فضای به شدت گرم حمام و با وجود گرمای شدید بدن، آب حوضچه‌ها بیش از اندازه سرد به نظر می‌رسید. همیشه این سوال برایم وجود داشت که چرا این حوضچه‌ها را از آب گرم پر نمی‌کنند؟! این سوال کاملا موجه می‌نمود؛ مخصوصا با توجه به این که هدف از وجود این حوضچه‌ها را فقط در تطهیر کف‌پا منحصر می‌دانستم. اما بعدها که در مطالعه، اطلاعات اندکی از طب سنتی به دست آوردم،‌ فهمیدم بر اساس طب سنتی پس از حمام، عبور از آب سرد و خنک شدن کف‌پا چه خواص عجیبی دارد و چه بیماریهایی را تسکین می‌دهد. تحقیقات جدید نیز این نتایج را تأیید کرده و محققان توصیه می‌کنند قبل از خروج از حمام، پاها با آب سرد شسته شود.

در جایی که عقل ناقص بشر با دانسته‌های خود نمی‌تواند درباره مسائل ساده زندگی مادی به طور قاطع اظهار نظر کند و در جایی که همواره ادعاها و نظرات علمی در حال ارتقابخشی یا ابطال دانش‌های پیشین است، چگونه کسانی با جرأت به تحلیل گزاره‌های دینی می‌پردازند و نتایجی که باب میلشان باشد می‌گیرند و نظرات مخالف را برنمی‌تابند یا آن را نشانه فهم نادرست قائلان آن می‌دانند؟! همواره در محاسبات و توصیه‌های مربوط به زندگی مادی،‌ دنبال بهترین‌ها و توصیه کارشناسان و متخصصان هستیم و باب میل بودن و خوشایند خودمان را در نظر نمی‌گیریم. آیا در اظهارنظر در مسائل دینی و تحلیل و تجزیه گزاره‌های معرفتی و دستوری آن،‌ به همین اندازه یا کمتر آن احتیاط می‌کنیم و وسواس داریم؟ به نظر می‌رسد پاسخ در بسیاری از موارد، منفی است. فلسفه حوضچه آب سرد حمام عمومی، می‌تواند درس بزرگی برای ما باشد.


نوشته شده در  یکشنبه 90/10/4ساعت  12:18 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]