چهارشنبه هفته پیش، وقتی پسرم از مدرسه برگشت، گفت: اگر بخواهیم بریم مسافرت، من از امروز آمادهام. گفتم که هنوز یک هفته به تعطیلی مدارس مانده.
گفت: آقامون گفته اگر خواستید مسافرت برید، میتونید از شنبه مدرسه نیایید!
گفتم: پنبه تعطیلی پیش از موعد را از گوشات بیرون بکش! تا روز سه شنبه باید بری مدرسه!
گفت: پس چهارشنبه چی؟! گفتم: اگر هم بخواهی بروی مدرسه، مدرسه رسماً تعطیل است!
(نکته فنی: معمولاً تعطیلی چند روز مانده به عید مدارس به بهانه فاصله شدن روز تعطیلی پنجشنبه و جمعه بود؛ امسال که این بهانه فراهم نبود، کل هفته را لق کردند؛ واقعاً که ...
معلوم شد این تعطیلشدنها بهانه است؛ اصلش، فرهنگ از کارگریزی ماست که شاگرد و معلم و کادر و اداره هم با تعطیلی مشکلی ندارند! دانشگاهها هم رسماً هفته آخر تعطیل شد.)
تکمیلی: علی امروز گفت مدرسه به ما گفتند فردا (سه شنبه) مدرسه تعطیل است!
درباره سید جمال مطالعه میکردم. جالب آن که اصرار عجیبی داشته که با نام جایی خاص (کشوری یا شهری، حتی مذهبی) شناخته نشود؛
و عجیبتر از آن، این که همه او را بر خلاف مشربش، به خود و کشور خود منسوب میکنند!!!
ترکها میگویند از ماست؛ مصریها میگویند: مصری است؛ افغانها او را از خود میپندارند و ایرانیها او را "أسدآبادی" مینامند!
به نظر شما آیا به اندازهای که درباره ملیت او تحقیق شده، درباره راه و رمز موفقیت و اهداف والای حرکتش تحقیق شده است؟!
اخیراً در یادداشتی صعود دوباره تیم پیشگامان شفق را به لیگ برتر تبریک گفتم که البته دارای طعنی هم بود. دوستانی تلفنی یا در قالب نظر خصوصی نکاتی گوشزد کردند. با توجه به همین نکات، ملاحظاتی تقدیم میکنم:
1. این استدلال که نمیخواستیم در لیگ برتر زنگ تفریح سایر تیمها باشیم، استدلال قابل قبولی است. این استدلال در سال جاری هم میتواند مطرح شود. شخصاً (هر چند به عنوان نظر شخصی یک غیرمتخصص ورزشی) مخالف ماندن تیم پیشگامان شفق در لیگ دسته یک نبودم و همچنان هم موافقم که در لیگ آینده هم با همین استدلال این اتفاق بیافتد؛ مخصوصاً با توجه به سلامت بیشتر لیگ دسته یک در مقابل لیگ برتر.
2. انتقاد اصلی من به وعدههای سرخرمن بوده است که به آن افتخار هم کردند و اکنون به بهانههای مختلف، کمکاری را به عهده کسان دیگری میگذارند و قبای خود را از هر گونه نقصی تبرئه میکنند! یعنی فقط در افتخارت سهیماند!!!!!!
3. کسانی مدعی شدند شرکت تجاری پیشگامان در قبال واگذاری امتیاز لیگ برتری پیشگامان شفق یک ریال هم نگرفته است؛ و از مدعیان خواستند سندی برای اثبات ادعای خود بیاورند. در پاسخ به این نظر، فقط یک نکته کلی عرض میکنم:
آیا میتوان از شرکتی که متخصص کار تجاری و بارزگانی است و به صورت سهامی است، انتظار داشت امتیازی با ارزش مادی در حدود پانصد میلیون تا یک میلیارد تومان واگذار کند و حتی یک ریال دریافت نکند؟!!!!! مخصوصاً در شرایطی که مدعی باشد که برای رسیدن به این امتیاز حدود هشتصد میلیون در تیم هزینه کرده باشد!
اگر پاسخ مثبت باشد، باید در عقل مدیر عامل این شرکت شک کرد! و همچنین باید در عقل سهامدارانی شک کرد که این مدیر عامل را انتخاب کردهاند و بر استمرار فعالیت او مهر تأیید زدهاند!
4. تردیدی نیست که انتفاع مادی شرکت پیشگامان در این قضیه وجود داشته است؛ حال سؤال مهم کیفیت استفاده از این نفع و کیفیت وصول آن است. ممکن است نقدی بوده، یا به احتمال زیاد، از طریق بهرهگیری از رانتی بوده که در سایه این مشارکت ورزشی ایجاد شده و ارزش آن بیشتر از ارزش نقدی امتیاز لیگ برتر والیبال برای یک گروه تجاری و اقتصادی بوده است.
همچنان مشتاق شنیدن نظر دوستان عزیز هستم.
این قدر مراعات و مدارا کردیم که اخیراً زبان بان کی مون هم علیه ما باز شده است. جناب ایشان افاضه کرده که رئیس جمهور ایران به وعدههای انتخاباتی خود عمل نکرده است!
آری! دوری از سیاستهای قاطع ضد استعماری به بهانه پرهیز از تنشزایی و نیز تن دادن به نرمشی غیرقهرمانانه میتواند تبعات بدتری هم به همراه داشته باشد. نرمش قهرمانانه نباید به معنی تن دادن به ذلت و اجابت باجخواهیهای دشمن باشد.
سخن و اصل اساسی قرآن در سیاست خارجی را فراموش نکنیم که فرمود:
اذلة علی المؤمنین لمؤمنین اعزة علی الکافرین (سوره مائده آیه 54)
اگر از دین خدا رویگردان شوید، خدا اقوامی را جانشین خواهد کرد که .... با همدیگر نرم و در مقابل دشمن سخت و مقاوماند؛ جهادگر در راه خدایند و از سرزنشها بیمی ندارند.
این خبر را بخوانید و یک دنیا تفسیر مربوط به آن را در ذهن خود مرور بفرمایید. این تفسیر آنقدر واضح است که نیازی به گفتن و نوشتن ندارد! پخش این خبر در منبع خبر هم مصرف داخلی نداشته که ناشران آن متهم به تعصب جناحی شوند:
به گزارش جهان، پایگاه علوم اجتماعی اسلامی ایرانی به نقل از واشنگتن پست نوشت: امانوئل والرشتاین، جامعهشناس مشهور منتقد سرمایهداری که هفته گذشته به دعوت انجمن جامعهشناسان به ایران آمده بود و در برخی محافل دانشگاهی و استراتژیک سخنرانی کرده بود و اینک به آمریکا بازگشته، به خبرنگار واشنگتنپست گفته است:
«برخی از اساتیدی که گرایشات لیبرالی داشتند به من گفتند در ایران علیه افول آمریکا صحبت نکن چون در ایران از این صحبتها علیه لیبرالیسم استفاده میشود».
به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری مدیر مسوول کیهان در یادداشتی به نقد سخنان روحانی در جشنواره مطبوعات پرداخت و نوشت: جناب آقای دکتر روحانی! رئیسجمهور محترم، لطفا به آنچه در پی میآید توجه فرمائید!
«اعتقاد به خدا مربوط به انسانهای عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتشفشان است و خیال میکند یک قدرت هست که اینها را ایجاد میکند... مذهب مقوله انسان سال 2000 نیست»!
« حتی آدمهایی مثل ابنسینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضیشان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره میکنند»!
«داستان حضرت عباس و شجاعتهای او را شیخعباس قمی از شاهنامه دزدیده است. حضرت عباس وجود خارجی نداشته»!
«عیسی مسیح هم دروغ است. این داستان را امپراطوری روم برای استفاده از بردگان و گلادیاتورها، سرهم کرده»! و...
جناب آقای روحانی! با شنیدن و خواندن جملات فوق چه احساسی به حضرتعالی دست میدهد؟!... حالا اگر بشنوید وزارت ارشاد تحتمسئولیت و مدیریت جنابعالی در پی تقدیر و تجلیل از گوینده و نویسنده این سخنان است به عنوان یک شخصیت روحانی که لباس پیامبر خدا(ص)، را بر تن دارید، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟!و باز هم بخوانید!
آن آقای دیگر در نوشتههای منتشر شده خود، زشتترین و مشمئزکنندهترین اهانتها را نسبت به اسلام، انقلاب و ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته است. عضو شورای به اصطلاح مقاومت! سازمان منافقین بوده است و دستهایی آلوده به خون پاک جوانان مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم دارد و... مینویسد؛
«مسئولان جمهوری اسلامی، جلادان خونریز هستند و طرفداران این رژیم لمپن و حشراتالارض میباشند»!... «هیچ قشر و گروهی از مردم ایران را نمیتوان یاد کرد که از پیامدهای فاجعهبار انقلاب در امان مانده باشند»!... «پس از مرگ بر سر مزارم بنوازید و می بنوشید و برقصید»! و... آیا رئیسجمهور محترم، این آقا را شایسته تقدیر میدانند؟! و بازنشر آثار توقیف شده وی را نشانه پاسداشت آزادی! و نمونهای از کاربرد بینش و منش دولت «اعتدال»! تلقی میفرمایند؟! به یقین نه!
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای روحانی! حضرتعالی با آموزههای اسلامی غریبه نیستید و از مبانی فقهی باخبرید تا آنجا که به عضویت مجلس خبرگان درآمدهاید. آیا از نگاه و نظر شما حکم الهی قصاص غیرانسانی است؟! و یا به قول خداوند تبارک و تعالی، منشأ و عامل «حیات» است؟ جنابعالی به قول خودتان «سرهنگ» نیستید! که کاش بودید و از این افتخار بزرگ در جمهوری اسلامی ایران محروم نبودید. ولی «حقوقدان» که هستید. بنابراین بعید است ندانید امروزه کشورهایی که در آنها حکم اعدام از سیستم حقوقی حذف شده است، با افزایش پرشتاب جنایت قتل روبرو هستند و حقوقدانان برجسته امروز دنیا بر این باورند که نفیکنندگان حکم قصاص، برخلاف تظاهر به انسان دوستی، میان قاتل و مقتول، به دفاع از قاتل برخاستهاند، روزنامه توقیف شده مورد اشاره حضرتعالی حکم الهی و انسانی قصاص را غیرانسانی معرفی کرده بود و توقیف آن با استناد به قوانین جاری صورت پذیرفته است. کجای این اقدام، غیرقانونی و ضد آزادی! و در تقابل با مشی «اعتدال» است؟! فرمودهاید چرا باید کارکنان روزنامه توقیف شده بیکار شوند! که باید به عرض مبارک رساند، گردانندگان روزنامه توقیف شده، در روزنامههای اجارهای دیگر به کار مشغولند و حتی سردبیر آن به عضویت هیئت داوران جشنوارهای درآمده است که جنابعالی دیروز در مراسم اختتامیه آن سخنرانی فرموده بودید.
جناب آقای روحانی، آیا حضرتعالی یک عمر - به حق - از ولایت امیرالمومنین علیهالسلام دفاع نفرمودهاید؟ و برای تبیین علمی ولایت آن حضرت که تنها راه ادامه اسلام ناب محمدی(ص) بوده است و جمهوری اسلامی ایران در طول آن شکل گرفته و امروزه پرچم اسلام ناب را در جهان برافراشته است، تلاش نکردهاید؟ پاسخ این سوال به یقین مثبت است. بنابراین چرا باید از توقیف قانونی روزنامهای که ولایت مولایمتقیان را نفی کرده و آب به آسیاب وهابیون انگلیسینژاد و سلفیها و تکفیریهای صهیونیستمآب ریخته است نگران شده و ابرو درهم بکشید؟!
جناب رئیسجمهور! در سخنرانی دیروز خود گلایه کردهاید که چرا اجازه نمیدهند روزنامههای موافق دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؟! که باید پرسید؛ آیا دولت حضرتعالی احکام اسلامی را غیرانسانی میداند؟! و یا ولایت حضرت امیر علیهالسلام را نفی میکند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - چرا روزنامههایی که دست به این اقدامات ناشایسته و غیرقانونی زدهاند را روزنامههای موافق و همراه دولت میدانید؟! و اگر غیرانسانی نامیدن احکام اسلامی و نفی ولایتامیرالمومنین علیهالسلام را همراهی و همسویی با بینش و منش دولت اعتدال نمیدانید -که نباید بدانید- چرا از توقیف روزنامههای یادشده ابراز نگرانی میکنید؟! و این تناقض آشکار را چگونه توضیح داده و توجیه میفرمائید؟!
و اما، غیر از این دو روزنامه هتاک که متأسفانه آنها را حامی دولت معرفی کردهاید، کدام روزنامه حامی دولت دیگری را میتوانید آدرس بدهید که در فعالیت خود با کمترین مانعی روبرو شده باشد؟! فقط یک نیمنگاهی به عرصه کنونی مطبوعات بیندازید. روزنامهها و نشریات حامی دولت شما - و نه خود شما- به تعداد فراوان مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها، با سوءاستفاده از فضای آزاد کشور ماموریت دیکته شده دشمنان بیرونی و فتنهگران آمریکایی- اسرائیلی را دنبال میکنند. آیا غیر از این است؟!
دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامههای اهانتکننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت میکند و توقیف آنها را برنمیتابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامهها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه میکشاند.
جناب آقای روحانی! دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات به آقای «ف-ص» با عنوان پیشکسوت مطبوعات جایزه دادید. ایشان از گردانندگان اصلی مجله زن روز در دوران طاغوت بود که بعید است از ابتذال این مجله در آن دوران بیخبر باشید. ایشان در سالهای اخیر تامینکننده برنامههای شبکه دولتی فارسیزبان و ضد ایرانی بیبیسی بود و... آقای رئیس جمهور، دیروز همکاران مورد اعتماد حضرتعالی با معرفی وی به عنوان پیشکسوت روزنامهنگاری، از خادمان شبکه دولتی انگلیس و مروجان ابتذال فرهنگی تقدیر کردند. آن هم نه از طرف خودشان بلکه به دست شما یعنی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران!
رئیسجمهور محترم! آنچه در محدوده این نوشته آمده است فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست.
و اما، سوابق شناخته شده جنابعالی جای کمترین تردیدی نمیگذارد که نمیتوانید با آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و میافتد - و فقط به چند نمونه از آن اشاره شد - موافق باشید، بار دیگر به جملات نقل شده در صدر این نوشته نگاه کنید به یقین، خشم برخاسته از غیرت دینی لرزه بر اندامتان خواهد انداخت!
وزیر ارشاد دولت شما نیز شخصیت شناخته شدهای است و بیگمان نمیتواند با بسیاری از آنچه در حوزه مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است، موافق باشد. پس چرا چنین است؟!
علت را باید از یکسو در کماطلاعی - و در مواردی - بیاطلاعی ایشان نسبت به عرصه فرهنگ و هنر و از سوی دیگر، اعتماد وی به برخی از افراد بدسابقه و بهکارگیری آنان در سیاستهای پیرامونی وزارتخانه تحتمسئولیت ایشان جستجو کرد. افرادی که ظاهرا در حاشیه هستند ولی در بزنگاهها، متن را رقم میزنند.
و بالاخره، امید است رئیسجمهور محترم از کسانی که اطلاعات مربوط به سخنرانی دیروز را در اختیار ایشان گذاردهاند به طور جدی بخواهند درباره صحت و سقم آنچه در این نوشته - فقط به عنوان نمونه - آمده است به حضرت ایشان توضیح بدهند و مانند همیشه با توسل به فحاشی و ناسزاگویی از پاسخ طفره نروند!
آقای رئیسجمهور، نتیجه این بررسی برای جنابعالی تردیدی باقی نخواهد گذاشت که آنان، دوام دولت شما را نمیخواهند.
تیم والیبال پیشگامان شفق برای دومین بار به لیگ برتر صعود کرد و احتمالا برای همان دومین بار هم با وعده سر خرمن دیگر، به لیگ دست یک بازگردانده میشود. (گذر زمان درستی یا نادرستی این پیشبینی را روشن خواهد کرد!!!)
پیشاپیش به شرکت تجاری پیشگامان و نیز به مسئولان شهرم، بابت سود تحصیلی از فروش امتیاز این صعود تبریک عرض میکنم!!!!!!!!
همچنین به تماشاگران و همشهریان عزیز دلداری میدهم که از اکنون خود را برای حضوری دوباره برای تشویق تیم در لیگ دسته یک آماده کنند!!!!!
و البته تذکر شدید از این که مبادا مطالبات وعدههای گذشته را به روی نازک نارنجی مسئولان بیاورند!!!!!!
نکته سیاسی قضیه این که اگر این وعده فراموش شده (که لازم نیست اسمش آورده شود) را یک مسئول اصولگرا داده بود، تا قیامت برای توسریخوردن، دستمایه کافی فراهم بود.