بر اساس اخباری که چند روز اخیر درباره جاسوسی امریکا در کشورهای مختلف اعم از دوست و رقیب منتشر شده، برخیها اعتراف کردند که تسخیر سفارت امریکا در ایران و نامگذاری آن به نام "لانه جاسوسی" کاملاً درست و منطقی بوده است!
این جریان و قضاوت جهانی درباره آن، نشان میدهد فهم سیاسی ملت ایران، حداقل در این موضوع و البته در بسیاری از موضوعات دیگر، دستکم 35 سال از بسیاری از سیاستمداران بینالمللی جلوتر است؛ بگذرد از فهم سیاسی مردم کوچه و بازار برخی کشورها؛ که جامعه ایران بسیار بیشتر از 35 سال از آنها پیشتاز است.
و البته به نظر میرسد علت اصلی دشمنی امریکا با ایران، همین نکته است؛ فهم سیاسی ایرانیان، عامل بیداری ملتها و دولتهای منطقه و جهان است و بیداری آنها، از استثمار توسط امریکا جلوگیری میکند و کشوری که بر مبنای استعمار و استثمار شکل گرفته، بدون این دو، احساس خطر خواهد کرد. و طبیعی است که با عامل بیداری، دشمنی داشته باشد.
این دشمنی، یا با خواب مجدد ملت ایران درمان میشود یا با شفا و خوابنما شدن دولتمردان امریکا! و این هر دو خیال خامی بیش نیست!
آقای احمدینژاد در اوایل شروع به کارش از خزانه خالی گفت و انتقادات بیپروایی نسبت به همه هشت سال گذشته داشت.
این روزها، همین برخورد و همین ادبیات درباره کارنامه دولتش، برقرار است؛ و البته به تعبیر عامیانه، چیزی که عوض دارد، گله ندارد!
البته به نظرم هر دو اشتباه است؛ دود این نوع برخوردها فقط به چشم نظام میرود و به اعتماد و امید مردم لطمه میزند. همان وقت هم به برخی انتقادات و مخصوصاً ادبیات آقای احمدینژاد انتقاد داشتم که برخی از دوستان اصولگرا بر نمیتافتند. این روزها هم همین انتقاد را دارم؛ و باز هم منتظر دولت بعدی، تا با همین ادبیات و رویکرد، به سیاهنمایی گذشته بپردازد!
لطفا! برای روشنتر شدن دلیل حکم قضایی خانم آهنگرانی، این یادداشت را با حوصله بخوانید:
مسعود دهنمکی ساعتی قبل در واکنش به صحبتهای اخیر منیژه حکمت که او را مسئول به زندان افتادن دخترش عنوان کرده بود، مطلبی در وبلاگش قرار داد و اینطور نوشت:
سایت روزنامه دولت، دیروز خبری را روی خروجی خود قرار داد که تداعی کننده عملیات روانی روزنامههای زنجیرهای در دوران اصلاحات بود؛ آن هم در دولتی که شعار اعتدال را سر داده است.
قضیه، به خبر بازداشت پگاه آهنگرانی بر میگشت. خانم منیژه حکمت مادر پگاه آهنگرانی، در مصاحبه خود این دستگیری را به شکایت بنده از پگاه آهنگرانی به خاطر ساخت مستند دهنمکیها ربط داده بود. طنز قصه آنجاست که همین خانم حکمت چند سال پیش تماس گرفت و گفت دخترم میخواهد مستندی درباره علت استقبال شگرف مردم از اخراجیها بسازد و از شما درخواست همکاری و مصاحبه دارد. من هم با وجودی که گرایش سیاسی این خانواده را میشناختم گفتم اگر کمکی از دستم بر بیاید دریغ نمیکنم و خانم بازیگر که قصد کارگردان شدن آن هم با سوژهای جنجالی به نام اخراجیها که بعدها به دهنمکیها تغییر نام یافت داشت، آزادانه در محافل سخنرانی بنده حاضر شد و حتی راشهای متعددی در اختیارش قرار گرفت که مخاطب این مستند گمان میکند خانم آهنگرانی سالها زحمت کشیده تا این مستند را بسازد.
وقتی هم کارش تمام شد درخواست کرد فیلمش را ببینم که من قبول نکردم و گفتم قصد من کمک به یک جوان مستندساز بوده حتی اگر فیلم علیه من باشد ترجیح می دهم آن را نبینم تا در رودربایستی قرار نگیریید و فیلمتان لطمه نخورد.
فیلم همزمان با دوران اکران اخراجیهای 3 و جدایی نادر از سیمین بارها از شبکه بی بی سی و ماهوارهها پخش شد و من اعتراضی نکردم.
چند ماه بعد، خبر دستگیری پگاه آهنگرانی منتشر شد. سال 88 هم یکبار شایعه احتمال دستگیری ایشان و دو بازیگر دختر منتشر شد و از آنها خواسته شده بود که در فلان محل حاضر شوند. خانم حکمت تماس گرفت و التماس کرد که هرکاری میتوانم انجام دهم. با برخی دوستان صحبت کردم و آنها وساطتت کردند تا این سه بازیگر به روش غیررسمی دعوت و مراحل کارشان طی شود تا باعث سو تفاهم بین اهالی سینما نشود. وساطت دوستانی که خانم حکمت آنها را به خوبی میشناسد و از همشهریان خودشان بود نتیجه داد و این سه نفر جلب نشدند.
دو سال از این ماجرا گذشت و ایشان مجدداً به اتهامی که خود خانم حکمت آن را اقدام علیه امنیت ملی خوانده بازداشت شد و باز همان دوست مشترک به درخواست بنده در شرایطی که همکاران و همصنفیهای خودش از بزرگ بودن اتهام ترسیده و مداخله نمیکردند به میان آمد تا دل مادری بیش از این نگران نباشد و با لطف مسئولین پرونده، امکان تماس تلفنی و ملاقات و غیره برایشان فراهم شود. حال ایشان برای گرفتن ژست روشنفکری و اپوزیسیونی و فرار از اتهامهای اصلی که به جهت حفظ آبروی افراد نمیشود از آنها یاد کرد قصه را به دهنمکی و شکایت فرضی بنده از ایشان ربط میدهد.
در مملکتی که به یک بازیگر به قول خودشان موج سبزی در جشنواره فجرش فارغ از سلایق و پروندهها سیمرغ میدهند و رسوایی را ندیده میگیرند اگر به خاطر ساختن مستندی علیه دهنمکی جایزه ندهند حتماً دستگیر هم نمیکنند و جالب سکوت دستگاههای مسئول است که به جای اعلام اتهام فرد، برای حفظ آبروی متهم حاضر است خانم حکمت پشت نام بنده پنهان شود.
اینجا آدم به یاد جمله امام حسین می افتد که می فرمود اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید. من حاضر شدم به خاطر آزادی مخالفان فکری خودم از آبرویم خرج کنم اما این روشنفکران برای گرفتن ژست اپوزیسیونی ناجوانمردانه دروغ گفتند.
به گزارش نیمروز در حاشیه مراسم عمامه گذاری در عید سعید غدیر در شهر قم، تصویر دست بوسی آیت الله صافی گلپایگانی از یک طلبه جوان افریقایی انعکاس فراوانی در رسانه های داخلی داشت.
اما جالب اینکه این تصویر پس از انتشار در صفحه شیعیان مصر نیز در کمتر از یک روز با استقبال زیاد کاربران مصری در شبکه های اجتماعی روبرو شده است.
یک ماهی است که بازار خودرو روزهای آرامی را پشت سر میگذاشت که وزیر محترم صنایع آن را به هم زدند و فرمودند که مردم منتظر ارزانتر شدن خودرو نباشند و خودروها را به همین قیمت بخرند!!
نیز، نه تلویحاً بلکه به صراحت، تهدید کردند که به زودی خودرو گرانتر هم میشود و (در نتیجه اگر این خودروها را به این قیمت نخرید و دست روی دست بگذارید، چند صباح آینده باید گرانتر بخرید!!)
ایشان فرمودند که قیمت خودروها با ارز رقابتی محاسبه شده و از آینده نزدیک با ارز آزاد قیمتگذاری و فروخته میشود!!!
و این میشود پیوند دولت با کارخانهدارها و تهدید مردم. این میشود به همزدن آرامش بازار؛ و چون این دولت محترم، چنین فرموده، عیبی ندارد؛ بلکه عین "خوبی و تدبیر" است! اگر این قضاوت را قبول ندارید، میتوانید قضاوت خوشبینانهتری داشته باشید!