• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : عصر پرکار واحد درآمد شهرداري اردکان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + همشهري تيز هوش 

    "آقاي دکتر تابش عزيز تا چه حد فراافکني"

    خبري در کانال ذره بين ديدم
    محمد رضا تابش: صنايعي که مديران و مالکان آن بومي هستند چقدر به آباداني شهر کمک کردند ؟آيا فقط بايد از چادرملو و...توقع داشت؟
    @zarrhbin
    سلام
    متن صحبتهاي شما که توسط عواملتان(م.ا) پخش ميشود به نوعي شانه خالي کردن از زير بار مسئوليتتان است.ميشود حضرتعالي بفرماييد دقيقا براي اينن مردم چکار در خوري انجام داده ايد،احتمالا ميگوييد وظيفه نماينده قانون گذاريست.بله!؟
    ولي اين مردم اکثرا بخاطر قانون گذاري راي نداده اند.بلکه به شما اميد بسته اند و البته اين سر منشا اش علاقه به خاتمي بزرگ و آقا سيد محمد آقا بوده.
    شما فرموديد صنايعي که مديران و مالکان آن بومي هستند چقدر به آباداني شهر کمک کردند؟؟؟
    کاري ندارد،شما بايستي در ابتدا يک سوالي از دکتر پورهاشمي شبکه بهداشت،دکتر عضد زاده بهزيستي و مروتي کميته امداد ميکرديد و هجم کمک هاي اين صنايع را رصد ميکرديد.از تکايا و حسينيه ها و مساجد سوالي ميشد ووووو
    ادامه دارد
    + همشهري تيز هوش 
    ادامه مطلب بالا
    لااقل سري به اين صنايع ميزديد و احوالي ميپرسيديد و هم سوالي از حجم کمکشان ميکرديد.از تعداد اشتغال بوميشان و خدمات به شهرشان ميپرسيديد .از مقدار آلودگيشان و ازمشاغل وابسته بهشان در سطح شهر مطلع ميشديد.
    از مشکلاتشان هم احوالي ميگرفتيد از مقدار بدهي و بلاهايي که دولت قبل بر سر صنايع آورد.
    از چند برابر شدن قيمت وامهاي ارزيشان و شروع نکرده ورشکست بودنشان.از تعداد افرادي که روزانه بر حسب مراوده و آشنايي با مديران بومي براي دريافت کمک نقدي و غير نقدي سر ميزنند و توقع دارند. از تعداد افرادي که بخاطر آشنايي با مديران بومي براي گرفتن کار بطور مستقيم و يا کار جانبي بهشان مراجعه ميکنند و توقع دارند دست خالي هم نروند.اين صنايع بومي خانه اميد اين شهروندانند.
    در کنارش چه اشکالي دارد به صنايع غير بومي کاشي و ... هم سر ميزديد.کاشي خاطره.کاشي بهمن.کاشي سها .کاشي ايفا و...فولاد هنديها و هلال و تارا و کيوان وسياهکوه.
    از گلهايي که الکترود به سرمان زده مي پرسيديد؟؟
    از خدماتي که خودرو کوير و پوشش گستر در حقمان کرده ميپرسيديد؟؟
    راستي شما که با اين سه صنعت در ارتباطيد کارشان به کجا رسيد؟؟

    چادر ملو گندله و ارفع و..... چه گلي به سر اين مردم زدند.يک روز گفتيد ميلگرد زير گذر را داده اند.اين مبلغ چقدر بوده.چرا شهرداران گذشته ميگويند رقمي نبوده.؟؟!!
    يادم هست قرار بود همين چادرملو _گندله قرار بود در شهرمان فرهنگسراي فرهنگي_ ورزشي بسازد!؟!هتل بسازد!؟!
    حالا يکي دوساليست يک مبلغ ناچيزي به واليبال ميدهد.قبلا هم يه خورده ناچيز به کل ورزش که آنهم پشت پرده اش معلوم نيست
    و احتمالا سرش به آباداني بهاباد گرمتر است و يا شما وقت نميکنيد ازشان بپرسيد خاک و آب و هواي ما را ميبلعند ،پولش و خدماتشان را کجا ميبرند.حساب بانکي و خريدشان را کجا ميبرند.غذايشان را که ميدهد.اشتغال از کجاست و پيمانکارانش کيند؟!مديرش و رييس و کارکنانش کجاييند؟! هنوز نتوانسته ايد بعد 15 سال اينها را ملزم به انجام به تعهدات اجتماعيشان بکنيد؟!!
    ادامه دارد
    + همشهري تيز هوش 
    ادامه مطلب بالا
    دقيقا بفرماييد طي اين حدود 16 _17سال بعد از پروژه زير گذر چه اتفاقي ديگر در اردکان افتاد.؟!چه خدمتي صورت گرفته که چهره شهر را متحول کرده که شما کرده ايد وما نديديم؟! مردم به شما چشم دوخته اند و حدود 15 يا 16 سال از شما حمايت کرده اند.شما دقيقا چه خدمت قابل ذکري بهشان کرديد؟!
    بغير از دو بزرگوار از خانواده خاتمي که ذکر نام شد،بقيه آقايون بزرگوارا اين خانواده چه خدمتي در حق اين مردم کرده اند؟؟
    اخويهاي حضرتعالي چه خدمتي کرده اند؟؟
    الان چشم انداز اردکان در چند سال آينده چيست؟
    چه کارهاي قرار است با دست توانمند حضرتعالي ظرف اين دوره نمايندگيتان کليد بخورد و يا افتتاح شود؟!؟
    کار بزرگ شما براي آباداني اين شهر چيست؟!!
    صنايع خصوصي بومي متعلق به مردم اردکان که سهم خودشان را در اشتغال و سرمايه گذاري و کمک در حد توان انجام داده و در هر صورت طي زمان انجام خواهند داد. ولي صنايع دولتي چه و ذخيره معدن چادر ملو مهمان چند روزديگر است؟؟
    ميشود همين امروز برنامه آباداني اردکان با کمک گندله و چادرملو مشخص شود تا مردم لمسش کنند؟!
    ميشود بفرماييد فولاد تارا و هلال و کيوان و سياه کوه چه خدماتي به شهر داده اند؟!ميشود بفرماييد خودرو کوير چه شد و چرا بايد ميليونها متر زمين بي مصرف در تسخيرش باشد و پول مردم کجا رفت؟
    ميشود بفرماييد فولاد اردکان (سپاهان)پول مردم را که سهم خريدند کجا بورد و چرا بايد ميليونها متر زمين بي مصرف در تسخيرش باشد؟!
    ميشود بفرماييد ذوب فولاد اردکان و فولاد نزاجا اگر اشباه نکنم(روبروي سيد نور الدين) الان دارند چه خدمات و کمکي به شهر ميکنند و صاحب يا صاحبانش کيستند و چقدر کمک کرده اند؟؟؟
    جناب دکتر حرف زيادست و دل مردم پر خون،اگر مردم ما نجيبند، نبايد احمق فرضشان کرد.کور نيستند دکترجان.کر نيستند و همه چيز را به خوبي درک ميکنند.تشکر.يک کاربر اردکاني
    + شهروند 

    سلام.
    آقاي دکتر تابش عزيز در خصوص چادر ملو وگندله و فولادها و عملکرد شما طي اين 15 سال همين ضرب المثل ايراني کفايت ميکند که: (آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي)

    مفهوم:
    در قديم که با دست غذا مي?خوردند، رسم بود که پيش از غذا دست?ها را با آفتابه و لگن مي?شستند. در مهماني?ها آفتابه و لگن را سر سفره مي?آوردند، آن را پيش يک?يک مهمان?ها مي?بردند و لگن را زير دست هر يک مي?گرفتند و با آفتابه آب مي?ريختند و مهمان?ها دست?ها را مي?شستند و با حوله خشک مي?کردند. چون آفتابه و لگن از تجملات سفره بود، لذا بعضي?ها سعي مي?کردند سر سفره چند دست آفتابه و لگن بياورند، در اين صورت انتظار مهمان?ها اين بود که با چند دست آفتابه و لگن حتماً غذا بسيار مفصل است، اما گاهي پيش مي?آمد که اين?طور نبود و تشريفات سفره بيشتر همين آفتابه و لگن بود و خبري از غذاي درست و حسابي نبود. در چنين مواردي بود که اين مثل «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي» استفاده مي?شد.
    کاربرد:
    1.وقتي کسي ميخواد حواس افراد را از موضوع اصلي دور و به موضوعات حاشيه اي بکشاند.
    2.وقتي کسي ظاهر سازي ميکند تا کاستي ها و کم کاريها و نقاط ضعف خود را مخفي کند.

    يک شهروند اردکاني
    + ظ 
    به نام خدا
    سلام
    به من هم تخفيف داده اند ولي منت بي ربط گذاشته اند!
    پارسال چند جلد تفسير تسنيم را به بوستان انتظار سفارش دادم و تاکيد کردم چاپ جديد آن را مي خواهم. ولي جناب فروشنده (شنيده ام که طلبه هم هستد ولي خدا کند درست نباشد) چند جلد کتاب قديمي را لابه لاي کتابها گذاشته بودند و با گذاشتن صفر جلوي قيمت روي جلد، قيمت را ارتقا داده بودند که از قيمت چاپ جديدش هم گرانتر شده بود! البته چند توماني هم تخفيف داده اند!!
    امسال هم الميزان عربي را به کتابفروشي حسابي ميبد سفارش دادم. کتاب چاپ بيست سال پيش را 350 هزارتومان به من فروختند و البته 70هزار تومان تخفيف ويزه کتابهاي حوزي ماه آذر دادند. وقتي گفتم به نظر مي آيد کتابها کهنه است و جلدهايش خراب، گفتند با اين همه تخفيفي که دادم جاي حرف نداري (انگار از حساب خودش تخفيف داده)!!!! جالب است که الان يادداشتهاي صاحب اصلي کتاب آن هم با خودکار را در کتاب پيدا کرده ام. معلوم نيست کتاب دست چندم است!!!!