• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : عصر پرکار واحد درآمد شهرداري اردکان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شهروند 

    سلام.
    آقاي دکتر تابش عزيز در خصوص چادر ملو وگندله و فولادها و عملکرد شما طي اين 15 سال همين ضرب المثل ايراني کفايت ميکند که: (آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي)

    مفهوم:
    در قديم که با دست غذا مي?خوردند، رسم بود که پيش از غذا دست?ها را با آفتابه و لگن مي?شستند. در مهماني?ها آفتابه و لگن را سر سفره مي?آوردند، آن را پيش يک?يک مهمان?ها مي?بردند و لگن را زير دست هر يک مي?گرفتند و با آفتابه آب مي?ريختند و مهمان?ها دست?ها را مي?شستند و با حوله خشک مي?کردند. چون آفتابه و لگن از تجملات سفره بود، لذا بعضي?ها سعي مي?کردند سر سفره چند دست آفتابه و لگن بياورند، در اين صورت انتظار مهمان?ها اين بود که با چند دست آفتابه و لگن حتماً غذا بسيار مفصل است، اما گاهي پيش مي?آمد که اين?طور نبود و تشريفات سفره بيشتر همين آفتابه و لگن بود و خبري از غذاي درست و حسابي نبود. در چنين مواردي بود که اين مثل «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي» استفاده مي?شد.
    کاربرد:
    1.وقتي کسي ميخواد حواس افراد را از موضوع اصلي دور و به موضوعات حاشيه اي بکشاند.
    2.وقتي کسي ظاهر سازي ميکند تا کاستي ها و کم کاريها و نقاط ضعف خود را مخفي کند.

    يک شهروند اردکاني