روزي گذشت شهردار شهر ما ازگذرگهي
فريادخشم ازسرهرکوي وبام خاست
پرسيدزان ميانه فلک زده اي لگن سوار
کاين خودروچيست زيرپاي اين آقاست
آن يک جواب دادماچه دانيم که چيست
انقدر دانيم که خودرويي گرانبهاست
ازمدلش هم بگو قيمتش چقدر؟گويند:
نودي آب مي خورد اگرخودروش کياست
هنوز ازمدلش کسي سخن نگفته است
به گمانم سراتو است شايدهم آپتيماست
ازکجا هزينه اش؟ ماچه دانيم ازکجا
شايد ازعوارض شهري وپول جريمه هاست
به پيش آمد باخبري حکيم و گفت:
اين تحفه ناقابلي از شوراي شهر ماست!
مارابه نام خدمت وهمت فريفته اند
اين گرگ خوب باجيب مردم اشناست
برمرکب شهردارشهر ما نظاره کن!
تابنگري که زندگي شاهانه تاکجاست