سلام

دو سال پيش در انجمن اولياء و مربيان دبستان فرزندم دعوت شدم، سخنران که در لباس روحانيت بود، از حاضرين جلسه پرسيد:

اصول دينتان چيست؟

اصول مذهبتان کدام است؟

بعد از اينکه پاسخ بلند و قاطعي نشنيد، همه را سرزنش کرد و ...

اصل عدل را با آب و تاب اين طوري تبيين کرد:

مثلا يکي را هرچه نصيحت کردند و پدر زد پس کله اش تا درس بخواند، نخواند و رفت دنبال بازي و شد کارگر ولي ديگري درس خواند و زحمت کشيد و شد پزشک، الان کارگر وضع مالي خوبي ندارد ولي پزشک وضعش فلان و بهمان است، اين يعني عدل!!

وي يا مي خواست عدل الهي را با عدل بشري مقايسه کند

يا اصل عدل الهي را همان عدل اجتماعي تصور کرده بود، فرض ديگري به ذهنم نيامد!