• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : نقطه پايان توهم!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جمشيدبسم الله 
    احمدي جانا سخن از زبان خلق مي گويي

    به نام خدا

    جواد پورروستايي :

    تريبون : 

    http://triboun.ParsiBlog.com/ :

    سلام به اطلاع ميرساند: فرصت شرکت در مسابقه ي عکس گردشگري پارسي بلاگ تمديد شد...آخرين فرصت براي هنرمندان و هنردوستان دوربين به دست :)

    10 تير 92 است. ...لطفن قبل از ارسال عکس ها، شرايط شرکت در مسابقه را مطالعه فرماييد....موفق باشيد...http://pic.parsiblog.com/

    + احمدي (ثسمت پنجم- ر.م) 
    باري... تنها ثمره ي هشت سال شنيدن نام نامحمود و کلام نامربوط تو همين عبرت هاست؛ باشد که تکرار نشوي!
    بالا رفتي دوغ بود ... قصه ي تو دروغ بود
    پايين آمدي ماست بود...قصه ي ما راست بود
    + احمدي (ثسمت چهارم- ر.م) 
    اما، نه! "تو" نبايد فراموش شوي. بايد در يادها باشي و بماني تا عبرت ديگران شوي! عبرت يکايک کساني باشي که نامت را بر روي برگه هاي راي نوشتند؛ عبرت همه ي ناکساني که نامت را بي برگه هاي راي خواندند ...عبرت همه ي گندم نماهاي جو فروش و عوام فريب هاي مردم فروش ! عبرت خيل کساني شوي که به پوشيدن عباي گشادت طمع کرده اند و... حتي عبرت آنهايي که عباي تنگ شده رياست جمهوري را به اکراه و اجبار بايد از نو بدوزندو اعتبار ببخشند.

    + احمدي (ثسمت سوم- ر.م) 
    نامت را نمي آورم، باشد که فراموشش کنم با همه تلخي ها و هزينه ها و سياه روزي هايي که براي مردمان سرزمينم به ارمغان آوردي ! باشد که لحظه اي غم بي احترامي يک ملت را در نگاه جهانيان از ياد ببرم. باشد که دمي فراموش کنم اينهمه جوان بيکار و معتاد را، اينهمه اختلاس را، اينهمه کارخانه تعطيل شده را، اين همه تحصيل کرده فراري و اينهمه روشنفکر در غربت و اينهمه زنداني بي گناه و اينهمه مدير خانه نشين را ! و...اينهمه همه دروغ را و اينهمه دروغ را و اينهمه دروغ را...
    + احمدي (ثسمت دوم- ر.م) 

    هشت سال گذشت. براي تو چه زود گذشت و براي ما چه سخت!

    کاش در اين هشت سال دست کم چيزي براي گفتن داشتي که اگر "چيزي" بود، بگم بگمي وجود نداشت.

    خودت را خسته نکن! گلويت را پاره نکن! سفرهاي دم مرگ راتعطيل کن! قهرمان بازي در نياور! تو خاطره هم نخواهي شد! تمثيلي خواهي شد تلخ:از دروغ و بلوف و اينک ترس ..


    + احمدي (ثسمت اول- ر.م) 
    سخنراني هاي سمنان و خوزستانت و اصفهانت را که ديدم، تصويرت سرشار از "ترس" بود. نه تنها ترس از دست دادن قدرت و ثروت بلکه يک ترس شخصي که تک تک سلولهايت به آن گواهي ميدادند. حرکت دستها و لحن گفتار و عربده هايت معنايي جز ترس برايم نداشت. تهديدهايت همه اعتراف به ترس بود. ياد روزهاييت بخير که حرکات چشم و ابرويت نشانه هاي "دورغ" بود ...يادشان بخير مباد!

    دلم سوخت! تو بازنده خوبي هم نيستي . حتي دلم براي تنهايي تو هم سوخت! هوس کردم براي يکبار بگويمت که اگرکمي از جنس مردم بودي، اينک اين همه تنها نبودي! .

    راستي دلت نمي سوزد ؟ فکرش را بکن ، چند روز ديگر که عنوان ات را از تو بگيرند، امضا بودجه ات را که نداشته باشي، چند نفر براي دوست داشتن و احترام، دورت را خواهند گرفت و با تو خواهند بود؟ چند نفر را داري که تنهايي ترسناکت را با آنها تقسيم مي کني؟
    سلام بيا چت روم نت چت زيبا جذاب متفاوت پر امکانات
    www.netchat.ir
    تبليغات با هزينه ي کم امار بالا
    http://netchat.loxblog.com/page.php?p=1
    اگه دوست داشتي لينکم کن
    با عنوان : چت روم
    آدرس : www.netchat.ir
    ممنون باي تا هاي