• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : وسواس و سياست!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاتفي ادامه 

    چند ماه بعد، هنگام تشکيل جلسات دادگاه رسيدگي کننده به شکايت آقاي جنتي از اين جانب، آقاي بني هاشم در تماسي تلفني آمادگي خود را براي شرکت در دادگاه و دادن شهادت بر صحت عملکرد و قانونمداري من به قاضي اعلام کرد.تشکر کردم و گفتم که من از قاضي و مسئولان قوه قضائيه رسماً، مکتوب و شفاهي، درخواست کرده ام که براي روشن شدن حقيقت چندنفر را از جمله اعضاي هيأت نظارت بر انتخابات استان تهران را که منصوب آقاي جنتي هستند، به دادگاه احضار کنند و توضيحات آنان را بشنوند. اما زيربار چنين درخواستي نمي روند زيرا مي دانند آنان شهادت خواهند داد که دوبار بازشماري آراء صحت عملکرد مجريان انتخابات و درستي شمارش آراي اوليه را تأييد مي کند. پس آمدن او به دادگاه عملاً منتفي است. در حقيقت بنا بر کشف حقيقت نيست و قرار است که من از وزرات کشور حذف شوم. اما به آقاي بني هاشم گفتم تو کار ديگري را که براي من مهم است، مي تواني انجام دهي. پرسيد چه کاري؟ گفتم: با توجه به سابقه آشنايي با مقام رهبري با شما در خراسان و اعتمادي که ايشان به شما و برادرتان(نماينده کنوني مشهد در مجلس) دارد، ممنون خواهم شد چنانچه با ارسال نامه اي براي شخص ايشان، حقايق انتخابات را آن طور که خود شاهد بوده اي، شرح دهي. وي پذيرفت که اين کار را انجام دهد به شرطي که من نسخه اي از نامه را نخواهم. زيرا مايل نيست از نامه اش عليه شوراي نگهبان استفاده شود. بلافاصله موافقت خود را اعلام کردم مشروط برآن که نامه را به دست دوست مشترکمان، آقاي سيد علي مقدم، از اعضاي نهاد رهبري بدهد تا او عيناً و بدون دخل و تصرف به دست ايشان برساند زيرا مطمئن نبودم ديگران اين نامه را به ايشان تحويل دهند. وي قول داد شخصاً نامه را تحويل آقاي مقدم بدهد. و بعد به من اطلاع داد که اين کار را کرده است.

    فخري جان!

    حدود 12 سال از آن روزها مي گذرد. دادگاه تجديدنظر مرا از اتهام تقلب تبرئه کرد اما به علت اول، عدم همکاري با سازمان بازرسي کل کشور و دوم، دخالت در وظايف فرمانداري تهران محکوم نمود. تا هم از وزارت کشور اخراج شوم و هم در افکار عمومي تبليغ کنند که فلاني محکوم شده است. به شکايت من هم از آقاي جنتي هرگز رسيدگي نکردند تا مبادا عامل اولين تقلب بزرگ انتخاباتي پس از رحلت امام مشخص شود. اما کاري که من براي ممانعت از تحريف حقايق انجام دادم اين بود که اولاً مکاتبات ستاد انتخابات کشور را با شوراي نگهبان و هيأت هاي نظارت منصوبش در انتخابات مجلس ششم، منتشر کردم و اقدام دوم آن بود که بعد از تشکيل دادگاه ديگر به بيت رهبري نرفتم تا به سهم خويش به اين ستم آشکار، نه به خودم که کسي نيستم بلکه به مردمي که نتوانستم به طور کامل از حقوقشان دفاع کنم، اعتراض کرده باشم.

    دوستت دارم و هميشه دعاگويت هستم.

    مصطفي – اوين

    پاسخ

    سلام. شاهدي بهتر از تاجزاده پيدا نکرديد؟! آيا دادگاه، ادعاي خود متهم را به عنوان شاهد براي تبرئه او قبول دارد؟! تازه همان تاجزاده بعدها در زندان و در جمع خصوصي دوستانش گفته بود که تقلب امکان ندارد و دروغي بيش نيست! کدام حرفش را قبول کنيم؟! بپذيريد رهايي از گرداب ادعاي تقلب، با توسل به تاجزاده امکان‌پذير نيست و جز اسباب خنده شدن، نتيجه ديگري ندارد. ممنون از حوصله شما.