درودبرشما

اميدوارم تقريرنگارنده را مبني بر مذاب و امولسيون بودن در شخص خاصي تلقي ننماييد بلکه سعي مي نمايم تا فارغ از ايدئولوژي وتعصب سياسي مطالبي را به نگارش در اورم. به ظن نگارنده تمامي اين مسائل بر مي گردد به جنگ بين گفتمان تجدد وسنت که بيش از دو قرن است که حکومتهاي ايران گريبانگير ان بوده اند وهنوز شوربختانه در منجلاب سنت ومدرنيته دست وپا مي زنند اين در حاليست که از همه لحاظ گفتمان تجددگرايي گفتمان غالب است. غالب نه به دليل برخورداري از رانت قدرت و نهادهاي ميليتاريستي بلکه گاهي همين حکومتها هم تظاهر به تجدد يا سعي وافري دارند تا خود را به همين نحله(تجددگرايي) وصله بزند.

معذرت مي خواهم جنابعالي ساده انگارانه و بدون روحيه و با تعصب خاصي که نشات گرفته از ايدئولوژي سنت گرايي است بحثي را بيان فرموده ايد ان هم نه رئاليستي بلکه رومانتيکي. البته غير از اينهم متصور نيست چرا که سنت گرايان ازهر تغييري واهمه دارند يا به عبارتي از تغيير در بينش ونگرش جامعه در هراسند و به زيان خود مي بينندسود ونفع جنابعالي وهمفکرانت وابسته است به حفظ فکر وفهم و وضع موجود جامعه.........

1ـپارادوکس در نوشته هاي شما اظهرمن الشمس مي باشد از يک طرف اقاي خاتمي وراي دادن ايشان را زير سئوال مي بريد واز طرف ديگر راي مردم اردکان به اقاي تابش را مديون اقاي خاتمي مي دانيد؟؟؟!!!

2- متاسفانه بعد از انتخابات مجلس ششم انتخاباتي که بتوان وزن حقيقي اصلاح طلبان را مشخص نمود در کل کشور برگزار نشده است . براي نمونه انتخابات مجلس هفتم در حالي برگزار شد که 2500نفر ازکانديداهاي اصلاح طلبان در سراسر کشور رد صلاحيت شدند که از ان ميان فقط 80نفر نماينده مجلس ششم بودند. خداوکيلي يک تحليل داشته باشيد از ارا ان دوره از انتخابات در تهران وانتخابات مجلس نهم در تهران.....

3-جنابعالي وهمکاران وهمفکرانت تاسال گذشته (قبل از خانه نشيني احمدي نژاد)سمپات رئيس جمهور بوديد وناگهان جريان انحرافي متولد شد جل الخالق.........

4-اين را به اطلاعات سياسي خود اضافه کنيد که اگر اقوام محمد خاتمي در دوران اصلاحات بالا امدند فقط به خاطر اعتماد مردم وراي مسقيم بود. به عبارتي اقوام خاتمي انتسابي بالا امدند نه انتصابي مثل اقاي.....

5-کانديداي منتخب اصول گرايي در اردکان اگر با تابلو مستقل در انتخابات شرکت کرده بود بيشتر از اراي کنوني به سبدش واريز مي شد.نگاهي به تعداد شرکت کنندگان در راهپيمائي هاي سال گذشته که همفکران جنابعالي به راه انداختند بياندازيد.....

6-مردم قرن بيست يکم خواه در اردکان باشند خواه درگرمساراز دگماتيسم و دسپوتيسم و جهل وتعصب وجمود ذهني بيزارند.

7- اگر اقاي تابش بي خطر است که من هم تا حدي موافقم پس چرا دوستان وهمفکران جنابعالي اينقدر از کف اصلاح طلبي واصلاح طلبان در هراسيد واي به حالي که روزي محمد رضا خاتمي از گيوتين استصواب شوراي نگهبان بگذرد وکانديداي اردکان شود انو قت است که شما بايد دست به انتحار سياسي بزنيد.

بخش دوم:

در همين فيلم مشکل جوانان اردکان را هم اجرا نکردن کنسرت زنده موسيقي و نداشتن سينما مي داند و اگر اين دو حل شود بسياري از جوانان به زندان نخواهند رفت.

آقاي تابشايشان چقدر در اين ايام خود را منتسب به حضرت آقا کرد و چقدر خود را مورد تأييد ايشان معرفي کرد؟

مگر در حوزه اردکان دايي جان خود را که اوضاع و احوالش معلوم است داراي مقامات معنوي بالا ندانست؟ آيا چنين کسي مي تواند اساسا با فتنه مشکل داشته باشد؟

با اين شرايط شما چگونه بي خطر بودن را نتيجه گرفتيد و از کبريت بودن ايشان گذشتيد، نمي دانم. شايد کم خطرتر از بعضي باشد ولي بي خطر نيست.

البته قبول ندارم که مجلس بايد يک دست باشد و همه از يک جريان باشند، ولي با تأکيد حضرت آقا، فتنه88 ميزاني است براي سنجش عملکرد انسان ها. مرزبندي با سران فتنه و جريان فتنه يک معيار اساسي است که براي هميشه باقي است.

شخصا معتقدم رفتار سياسي در شهر ما دو سه سالي است که شروع شده و هنوز به پختگي نرسيده است. گرچه افرادي همانند شما سابقه سياسي طولاني در خارج از شهرستان دارند ولي اردکان فرق دارد با جاهاي ديگر. نمونه اين نپختگي عمومي هم تظاهراتي است که در شهرستان با شعار مرگ بر خاتمي انجام شد و حالا حالاها بايد عده بسياري، تاوان اين ندانم کاري را بدانند گرچه از همان وقت بسياري از اصولگرايان با اين رفتار به شدت مخالف بودند.

کوتاهي از کساني است که مسئوليت رشد فهم و معرفت و بصيرت مردم را دارند ولي اصلا چنين مسئوليتي را متوجه خود نمي دانند. کار فکري مي خواهد تا بينش مردم اردکان درست شود. انشاء الله آن روز نزديک است.

شرمنده ام از زياده گويي

خداوند به همه ما توفيق دهد

سلام

چون پيام طولاني است آن را در دوبخش ارسال مي کنم:

بخش اول:

نمي دانم آقاي تابش جديدا بي خطر شده است يا از قبل بي خطر بوده. اگر قبلا بوده پس چرا اين همه تلاش براي راي نياوردن ايشان؟ شما که به تصريح خودتان حاضر نبوديد درمورد مسائل داخلي شهرستان به ويژه نماينده اردکان اقدامي انجام دهيد، به ميدان آمديد و نه پشت صحنه بلکه در وسط گود قرار گرفتيد و در مجمع 25 نفره هم حاضر شديد (که به نظر بنده، اي کاش نمي شديد) و تلاش هاي بسياري هم براي به نتيجه رسيدن و وحدت انجام داديد شايد که نماينده اين دوره فرد ديگري شود.

شما حاضر نبوديد حتي يکبار ايشان را به جلسه عمومي ماهيانه طلاب قم دعوت کنيد و درست هم همين بود. يکي از نقاط منفي عملکرد امام جمعه سابق را همراهي يا پيروي ايشان از آقاي تابش مي دانستيد و موارد ديگري که نشان مي دهد شما قبلا ايشان را بي خطر نمي دانستيد.

کسي که در جريان فتنه موضع روشني ندارد و به ديدار يکي از سران فتنه هم مي رود، در سالگرد راهپيمايي 9 دي به بهانه جلسه اداري شرکت نمي کند و در راهپيمايي روز قدس هم از ايشان خبري نيست مي تواند بي خطر محسوب شود؟ اگر کاري نکرده از ترس از دست دادن پست و مقامش بوده نه دلسوزي براي اصول.

پس بايد ايشان جديدا بي خطر شده است. شايد شنيده باشيد که در مراسم تبليغاتي در جمع خانم ها در مزرعه سيف، خود را با 85 درصد آراء، پيشاپيش پيروز انتخابات معرفي کرده بود و در جواب سؤال «اگر رأي نياورديد چه؟» گفته بود «حتما تقلب شده است» و در جواب اين سؤال که «آن وقت همان کارهايي که در سال 88 اتفاق افتاد را تکرار مي کنيد؟» گفته بود «بله!!!» همين مواضع موجب شکايت از ايشان هم شد.

شايد شنيده باشيد که در سخن راني هاي تبليغاتي خود گفته بود «ما مرگ بر آمريکا گفتيم و گرفتار تحريم شديم، از اين پس بايد مراقب باشيم.»

رفتارهاي خلاف اخلاق هم که در دوران تبليغات مک نبود، مثلا گفته ايشان که «اردکان نياز به يک خلبان بويينگ دارد نه يک راننده تراکتور» و... .

در فيلم تبليغاتيشان کساني که تصميم به عدم شرکت در انتخابات داشته اند و اصل انتخابات و دعوت حضرت آقا و علما را هيچ انگاشته اند، فقط به خاطر ايشان در انتخابات شرکت مي کنند و بس. ايشان مي خواهد خود را چگونه معرفي کند؟ در همان فيلم، يک شهروند اردکاني زندگي خود را فلاکت بار معرفي مي کند و تقصير آن را به گردن همه مسئولين!!! مي گذارد و فرشته نجات ايشان آقاي تابش است. چه مي خواهد بگويد؟ (البته بگذريم که چه طور اين بنده خدا با اينکه 12 سال همين فرشته نجات نماينده اردکان بوده باز هم زندگيش فلاکت بار است. اگر در اين 12 سال کاري نکرده حالا مي خواهد بکند؟)

به نام خدا

دل آروم کُنُگ

وقتي خيلي پسرم تو خونه اذيت مي کنه و شلوغ بازي در مياره، با همراهي و همبازي شدن باهاش، يا با تشويق و از شما چه پنهون گاهي با تهديد کنترلش ميکنم. بعضي وقتا هم برا اينکه جلو ديگران کم نيارم و قبول نکنم که بچه شيطوني دارم ميگم تو تلويزيون يه کارشناس ميگفت اونايي که تو بچگي خيلي شيطون بازي در ميارن، وقتي بزرگ ميشن آدماي تيزهوش و زرنگ و سربه زيري از آب در ميان و هيچ جاي نگراني و ناراحتي براي والدين آنها وجود نداره...

نکته جالب مطلب اينجاست که خواهرم ميگه: دل خودتو بيخود آروم نکن داداش. بايد قبول کني پسرتون شيطونه...

به نام خدا

دل آروم کُنُگ

وقتي خيلي پسرم تو خونه اذيت مي کنه و شلوغ بازي در مياره، با همراهي و همبازي شدن باهاش، يا با تشويق و از شما چه پنهون گاهي با تهديد کنترلش ميکنم. بعضي وقتا هم برا اينکه جلو ديگران کم نيارم و قبول نکنم که بچه شيطوني دارم ميگم تو تلويزيون يه کارشناس ميگفت اونايي که تو بچگي خيلي شيطون بازي در ميارن، وقتي بزرگ ميشن آدماي تيزهوش و زرنگ و سربه زيري از آب در ميان و هيچ جاي نگراني و ناراحتي براي والدين آنها وجود نداره...

نکته جالب مطلب اينجاست که خواهرم ميگه: دل خودتو بيخود آروم نکن داداش. بايد قبول کني پسرتون شيطونه...