• وبلاگ : تريبون
  • يادداشت : تئوريزه کردن ماکياوليسم مذهبي در کتاب درسي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرتضي عابدي اردکاني 
    با سلام و ادب

    سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا


    + مرتضي عابدي اردکاني 
    با سلام مچدد :
    اينگونه که حضرتعالي فرض مسئله را بيان داشتيد به نظرم يا بايد فاعل علم لدني داشته باشد و انجام کار ار قبل از انجام آن بداند و ببيند
    يا بايد از خير انجام کار بگذرد
    و چون هر دو فرض براي غير معصوم مستلزم قبح است به ناچار بايد اين تسلسل را جايي بريد .
    پس همان بهتر بايد پذيرفت که حسن فاعلي در زماني مي تواند حسن و در زماني قبح باشد.
    به زعم حقير اين مسئله تناسبي با نسبيت اخلاق پيدا مي کند که آن هم در نوع خود خالي از اشکال نيست.
    بهرحال سواد حقير بيش ازا ين قد نمي دهد.
    خوشحال مي شوم از نظر خود حضرتعالي که بي شک صائب تر از خزعبلات حقير است استفاده کنم
    عزت مستدام

    پاسخ

    سلام. ممنون از اعلام نظر و پيگيري شما. و نيز ممنون مضاعف از چوبکاري شما! چيزي که به نظر مي‌رسد به حق نزديک‌تر است اين که در اعمال عبادي حسن فاعلي شرط قبولي است، اما شرط لازم است، نه شرط کافي. يعني احراز حسن فعلي هم ضرورت دارد و مقوله مستقلي است. براي تشخيص حسن فعلي بايد شخص مستقيما يا باواسطه به علم الهي متصل باشد تا علم قطعي به حسن فاعلي پيدا شود. در غير اين صورت، يعني وقتي که معصوم نيستيم و در محضر معصوم نيستيم و به خبر قطعي معصوم دسترسي نداريم، بايد از مسير اجتهاد، احتياط يا تقليد عبور کنيم. در اين سه فرض، اگر آنچه انجام داديم، مطابق دستور الهي بود و به تعبير ديگر اگر حسن فعلي واقعي داشت، که به تکليف عمل کرده‌ايم، اما اگر حسن فعلي واقعي نداشت، چون تلاش خود را انجام داده‌ايم و به حق نرسيده‌ايم و خدا هم تکليف مالايطاق ندارد، در خصوص آنچه انجام داده‌ايم معذوريم. البته در برخي مسائل فقهي شارع حکم کرده که اگر در آينده به خلاف آن پي برديم، قضا لازم است و در برخي موارد قضا لازم نيست. در مسائل مربوط به حقوق ديگران، اکثرا جبران خسارت لازم است؛ يعني اگر کسي با نيت از بين بردن شراب، (به عنوان ماده مفسد) اقدام کرد و بعد معلوم شد که آبغوره بوده، نسبت به مال محترمي که تلف کرده ضامن است؛ يعني حسن فاعلي در اينجا نه تنها حسن فعلي را در پي نداشت، بلکه تقاص آن را هم بايد پس بدهد. فکر کنم همين مقدار توضيح کفايت کند. اما در هر صورت شکي نيست که جمله کتاب کاملا نادرست است و هيچ توجيهي نمي‌تواند اين اشکال را رفع و رجوع کند.
    با سلام و آرزوي بهترين ايام براي حضرتعالي و خانواده گرامي:
    ممنون از تيزبيني شما و خوشحالي از اينکه متون آموزش و پرورش زير ذره بين کساني چون شما قرار دارد.
    اتفاقا امسال سه کلاس پيش دانشگاهي معارف تدريس مي کنم و دقيقا جمله را به ياد دارم اما به قول شما طلبه ها اين جمله يک " ان قلت " هم دارد.
    حضرت استاد ، حقير هم دورا دور با نظريه ماکياول آشنا بوده و به مناسبتي سرکلاس از آن حرف مي زنم
    اما فکر کنم تفاوت جمله کتاب با نظر آقاي ماکياول در واژه " حسن " نهفته است.
    بله
    حسن فاعلي ، خسن فعلي را به دنبال دارد. و اگر فعل اخلاقي " حسن " باشد فکر نمي کنم خيلي به عقيده ماکياول نزديک شده باشيم.
    شايد هم برداشت من ناقص بوده است.
    صدالبته که در کلاس هاي درس هرگز شائبه اي که حضرتعالي به آن اشاره فرموديد براي هيچ کدام از دانش آموزان پيش نيامده است و اگر هم آمده بود لاجرم همين تفسير را ارائه مي کردم.
    اميدوارم بيش از گذشته از نظريات جنابعالي در حوزه نقد کتاب درسي بهره مند شوم.
    عزت حضرت عالي مستدام

    پاسخ

    سلام. ممنون از توضيح شما. اما يک اشکال به اين توضيح: در حسن فاعلي (انگيزه درست و مخلصانه) حضرت آيت الله بهجت قدس سره، کسي شکي ندارد؛ اما آيا اين حسن فاعلي دليل آن است که همه فتوا و اعمال ايشان طبق حکم الله واقعي (= حسن فعلي) بوده است؟ و به تعبير ديگر، آيا شما مي‌توانيد با اطمينان بگوييد که همه فتاوي ايشان همان چيزي است که نزد خدا به عنوان حکم حقيقي و واقعي است؟ در اين صورت تغيرر فتوا چه توجيهي دارد؟ پس خود ايشان با تغيير برخي فتواها به اين نتيجه رسيده‌اند که فتواي قبلي حکم الله حقيقي نبوده است. آن چنان که معروف و مستدل است، حسن انگيزه دليل بر صحت رفتار نيست. پس تروريست‌هايي که شيعه را کافر مي‌دانند و با اين قصد ترور مي‌کنند، چون حسن فاعلي دارند، حسن فعلي هم دارند و براي اين کارشان ثواب هم خواهند گرفت؟