سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ملانصر الدین در داستانهای کهن، و پت و مت در روزگار کنونی، تداعی انجام کارهایی هستند که جز خنده تلخ، دوایی ندارد؛ یک تخته کم را به هیچ طریقی نمیتوان جبران کرد!

و حکایت امروز شهرداری اردکان است؛ در خیابانی، آسفالت پیاده رو را بر می چیند که با زیبایی و اصول مبلمان شهری سازگار نیست؛ و با سنگ تراورتن فرش می کند که هر شاگرد بنایی در این اقدام یاد ملانصرالدین می افتد! سنگ تراورتن و سنگفرش پیاده رو؟!!!!!!!

و البته در سویی دیگر، و در خیابانی دیگر، همین آسفالت را فرش نوی پیاده رو می کند! اگر آسفالت خوب است؛ چرا از پیاده روی خیابانی جمع می کنند؟! و اگر آسفالت بد است، چرا پیاده روی خیابانی دیگر را به تازگی آسفالت می کنند؟!

ما که نفهمیدیم و نمی فهمیم؛ اما حتما پیمانکاران شهرداری، متوجه می شوند! هم پیمانکاران آسفالت و موزاییک و سنگ و هم معدن داران و سنگبریهای تراورتن کار!

 روح آنها که شاد است؛ روح ملانصرالدین و پت و مت هم شاد است؛ به جهنم که برخی دیگر، اعتراض دارند یا نمی فهمند!


نوشته شده در  یکشنبه 95/11/17ساعت  10:13 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]