سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکایت کسی که به خیال پوستین آب آورده, تن به سیلاب زد را شنیده اید که با رسیدن به هدف و چنگ انداختن در پوستین (یا همان خرس در حال غرق) خودش نزدیک غرق و مرگ بود.

ناظران بی خبر از همه جا (!) گفتند: پوستین را رها کن تا حداقل غرق نشوی! گفت: من آن را ول کردم؛ او مرا ول نمیکند!

نمیدانم چرا با خواندن بیانیه پیوست (لینک حاضر), یاد این حکایت افتادم؟! عجب ذهن خرابی دارم!


نوشته شده در  یکشنبه 91/8/21ساعت  6:32 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]