سلام

قابل تامل بود.

ادامه : ديدم متن رابدنوشته ام وشايدسوء تفاهم شودمنظورم اين بود که مثلا دوست عزيزم سيدحسين پايدارکه اهل نفاق نيست وباشناسنامه وباشجاعت وبدون ريا ونفاق به بيان نظرات خودميپردازد رابدليل بيان همين نظرات ردصلاحيت ميکنند ونميگذارند درانتخابات شوراها کانديد شود و حکومت کاري ميکند که ديگران به عاقبت بيان نظرات وافکار واقعي خود بيانديشند و بصورت منافقانه به بيان نظرات خود بپردازندتا ازمناصب ومنافع دولتي محروم نشوند. اين يعني تربيت انسانهاي منافق.بگوخب

سلام .بنظرمن روش ومنش مواجهه يک حکومت بامردم آن هم ازنوع اسلامي بدين گونه که از اول انقلاب بوده تابحال غلط اندر غلط ومنتج به تربيت انسانهايي شده است که در دل باور ديگري دارند ولي مجبورند بدليل مصالح ومنفعتي خود رابگونه ديگرنمايش دهند به اين ميگويند نفاق واين انسانهامنافق هستند البته مجبورند که منافق شوند. اکثريت جوانان درگزينش براي خودمحاسن گذاشته خود را واله وشيداي رهبري -نظام -سپاه - اهل مسجد و...جلوه مي دهند درحاليکه دردل شايد صدردرصدمخالفند.مثل همين سيدحسين پايدارعزيزکه باورها وعقايدخودراباشجاعت بيان و اورابه همين دليل ردصلاحيت مي کننددرحاليکه مي توانست براحتي بايک اسم نامشخص وبلاگ زد وهرآنچه خواست گفت وبه مناصب دولتي رسيد.درس دفاعيات وزرا مثل همان جنايت کهريزکي است که درهنگام محاکمه همه بدنبال برائت ازآن بودند ولي اگر به آنهامدال ميدادند همگي ومنجمله مرتضوي علمدارآن بودند. بگوخب

اگه گفتي کي بود اول اسمش م بود

سلام آمحمد:

براي رهايي کشور از دست يک عده افراطي و نجات کشور از بحران تقيه کردند. حداقل اينجا تقيه جايز بلکه واجب بود ....

سلام آشيخ: اين رو هميشه نصب العين خود کن: با هرکس بايد

عالييي بود