بادرود
اي کاش هفته اي دو جلسه سيدمحمدخاتمي براي شما اصول گراها(مجلس و دولت و سمپاتهايشان) کلاس اخلاق تدريس مي نمود تااينجوري اخلاق را در جامعه به اصطلاح اسلامي ذبح و مثله ننماييدمگر قرار نبود سياست شما عين ديانت شما باشد. شماها سياست را مساوي با قدرت دانسته وبراي حفظ چوب دستي قدرت دست به هر کاري حتاغير اخلاقي .....خواهيد زد.
در نوشته رومانتيک شما تناقضات اظهرمن الشمس مي باشدبه خاطر موافق نبودن با ديدگاههاي فرهنگي و اقتصادي آقاي هاشمي، به آقاي احمدينژاد رأي دادم؛ چون گزينه ديگري در ميان نبود. در انتخابات رياست حمهوري سال 1388 هم به آقاي رضايي رأي دادم.
نتيجه مي گيريم کلن شما طرفدار ليبراليسم فرهنگي و اقتصادي مي باشيد چرا که احمدي نزاد سمپات ليبراليسم فرهنگيه و محسن رضايي هم يکي از طرفداران سرسخت ليبراليسم اقتصاديه(نئوليبراليسم فون هايک وفريدمن). به عينه مي توان اين موارد را در مانيفست طرفداران محسن رضايي ودر نوشته ها و سخنراني هايش مشاهده کرد....
اما دوست ناديده ام با اندک بضاعت مزجات نمي توانيد دوران اصلاحات و مجلس ششم را زير سئوال ببريد.رفرنس شما کجاست؟شما ها همان کساني هستيد که در مقابل دکتر سروش و عطا مهاجراني و مجتهدشبستري.......نه تنهاتوان مبارزه علمي نداريد بلکه چماق تکفير هميشه دستتان مي باشد.....کارنامه دوران اصلاحات و مجلس ششم انتزاعي نمي باشد بلکه انضماميست و مي توان ان را با اعداد وارقام تشريح نمود.وضع فعلي مملکت را در همه زمينه مقايسه کنيد با دوران اصلاحات.از ميرحسين موسوي به نام افسدنام برده ايد از شما بعيده....مثل اين که پيش گويي شما نشات گرفته از همان تفکر وحاميان ظهور امام زمان و يارانش سيدخراساني ومحمود احمدي نزاد مي باشد.اصلن چرا شماه بعد از 11روز قهر و خانه نشيني محمود استحاله شديد؟براي چي؟چه استدلال و برهاني پشت اين قضيه است؟ديکتاتوري انديشه....توصيه مي کنم کتاب توتاليتاريسم هانا ارنت را بخوانيد تا معني ومفهوم ديکتاتوري برايتان روشن شود.براوردتان جوريه که انگار در اين 7سال مردم ديندارتر و با اخلاق تر وباادب تر شده اند در غياب اصلاح طلبان. مشکل شما و دوستانتان اين که توهم اندر توهم بسر مي بريد
هر دروني که خيال انديش شد
چو دليل اري خيالش بيش شد