آن روحاني روشن ضمير/آن که که ابليس در دستش خمير/آن صاحب تاليفات کثير/آن من لا مثل له ولا نظير/آن دشمن جناح اصلاح طلب/ آن شهره در شام ولبنان وحلب/آن صاحب مقامات عاليه/من الآن الي قرون الخاليه/آن خالي از کبر وکينه وحسد/ آن نگران سرنوشت بشار اسد/آن استاد حوزه و دانشگاه و دبستان/ آن بر اصول گرايان يار گرمابه وگلستان/آن صاحب منبر و تريبون و وبلاگ/ آن رقيب غول رسانه اي روپرت مرداگ/آن سنت شکن در عرصه ي ورزشها/ آن نگران حفظ ارزرشها/آن صاحب چشم برزخي و معاد/ استاد الدکتور مولانا جواد
گويند که از اوتاد زمان بود.و از دست بوسان مولايش مصباح يزدي(نوره الله افکاره). روزي در حلقه ي درسش مريدان همه جمع بودندي و او همه لسان و مريدانش سمع بودندي.صم بکم.
همي گفت که اين سيد خاتمي از ابرار است.و ذکر نامش از اوراد وصاحب بصيرت است. ناگاه خروش از مريدان برخواست کا يا ايها الدکتور اين شخص تا کنون از فتنه گران ورانده شده از درگاه ولي زمان. اين چه باشد که گويي؟؟ في الحال دکتور بانگ بر داشت که اي مريدان بي خبر واي درختان بي ثمر. منظورم سيد احمد (کثرالله بصيرته) بودي نه آن رانده شده از بيت آقا.و مريدان في الحال به سجده رفتند و از اين بي بصيرتي استغفار همي کردند...