سال 1374 يادش بخير ما يه نوجوون بوديم با سري پرشور که دانشگاه دولتي اصفهون درس مي خونديم. ماهي يکبار آقاي مظاهري تو دانشگاه جلسه اخلاق داشت. خيلي حال مي داد. از درسمون مي زديم ميرفتيم سالن نيلفروش زاده پاي درس هاي حاج آقا. يادش بخير.
ولي حالا چي دکترجون!! باري به هر جهت شديم . صبح تو اداره به چرت زدن و جفنگ گفتن ميگذره وباد هواميشه. بعدش هم زندگي تکراري. حسّ آخوند جماعت هم که خيلي وقت تعطيله. پريروز رفتم مسجد حاج ميرزا هادي 10 تا پيرمرد پاي منبر بودن همه در حال چرت...
بي خيال
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش