سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وزیر پیشنهادی رئیس جمهور برای وزارتخانه آموزش و پرورش، با کمبود فقط و فقط یک رأی از هیأت دولت جا ماند! اکنون برخی به شدت به 9 رأی ممتنع مجلس می‌تازند و حسرت می‌خورند که اگر فقط یک رأی دیگر بود، اکنون جناب نجفی بر صندلی وزارتخانه نشسته بود. اما چند نکته در این باره:

اول این که رأی ممتنع هم حق نماینده است و در سیستم رأی‌گیری دیده شده است؛ همچنان که در استیضاح هم این رأی ممتنع وجود دارد. لذا این اعتراض،‌ تاختن به حق مسلم یک نماینده است که در مواردی که به جمع‌بندی نهایی نرسیده، اعلام رأی ممتنع نماید.

دوم این که وزیری که با اختلاف یک رأی وزیر شده، آیا شجاعت اقدامات بنیادین و صراحت اعلام مواضع خواهد داشت؟! با توجه به اینکه هر لحظه، احتمال استیضاح او وجود دارد و با توجه به رأی ناپلئونی اعتماد، احتمال عزلش در استیضاح جدی است. و لذا قطعاً دست به عصاتر خواهد بود که به ضرر وزارتخانه و تصمیمات مربوط به آن حوزه است.

سوم این که با رأی ضعیف یک وزیر، همکاری نمایندگان در طول سال با وزارتخانه،‌ چالش جدی خواهد داشت و در نهایت افراد تحت پوشش وزارتخانه متضرر خواهند شد؛ که در خصوص وزارتخانه محل بحث، معلمان و دانش‌آموزان بیشترین خسارت را خواهند داشت.

در مجموع به نظر می‌رسد حسرت رأی ناپلئونی نه تنها ضرورت ندارد؛ بلکه فایده‌ای هم ندارد. تاختن به رأی‌های ممتنع نمایندگان مجلس هم کاملا احساسی و فاقد منطق موجهی است.


نوشته شده در  چهارشنبه 92/5/30ساعت  10:16 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

27 مرداد 1390 اولین یادداشت وبلاگ و اولین تجربه وبلاگ‌نویسی بنده بود. و اکنون دو سال تمام از این وبلاگ آرام (!) و به ندرت حساسیت برانگیز (!) گذشته است. گاهی به  خاتمه کار وبلاگ فکر می‌کردم (و همچنان گاهی برای این کار وسوسه می‌شوم!) اما تجارب و نکات خوبی که در ضمن وبلاگ‌ به دست آوردم، فعلاً وزنه را به سود ادامه کار سنگین کرده است.

متأسفانه چند وقتی است فرصت نشد که به نظرات بازدیدکنندگان محترم، حاشیه بزنم؛ اما تصمیم دارم روال قبل را ادامه دهم و حداقل جوابی برای "سلام" نظرات، بنگارم! از همراهی بازدیدکنندگان محترم و البته از نظراتی که درج می‌فرمایید، ممنونم.


نوشته شده در  سه شنبه 92/5/29ساعت  4:30 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

رفتم خرید دارو؛ با کارت بانکی قصد پرداخت داشتم. فروشنده فرمودند دستگاه اعلام می‌کند موجودی کم است. اما پس از استعلام موجودی، معلوم شد که موجودی کافی است، اما حساب مسدود است!

رفتم بانک. فرمودند به خاطر تأخیر در پرداخت قسط وامی که شما ضامنش هستید، حسابتان مسدود است. وام دانشجویی یکی از هم‌دوره‌های دانشگاه بود. قسط‌های آخرش باقی مانده بود؛ یعنی سه قسط 28 هزار تومانی. گفتم از حسابم، قسطها را پرداخت کنید؛ گفتند نمی‌شود. باید خود وام‌گیرنده اقدام کند!

به خاطر 84 هزار تومان، بیش از یک میلیون تومان را مسدود کرده بودند؛ (بیش از 12 برابر کل اقساط باقی مانده وام!) به پرداخت ضامن هم رضایت نمی‌دادند و می‌گفتند خود وام گیرنده باید با پای خودش بیاید!

با خودم گفتم احسنت به این قاطعیت؛ اگر برای همه و مخصوصاً وامهای میلیاردی وجود داشت!!!!!!


نوشته شده در  دوشنبه 92/5/28ساعت  8:38 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در دفاعیات وزرایی که مشکوک به جانبداری از جریان فتنه در انتخابات سال 88 بودند (چه آنها که رأی آوردند و چه آنها که رأی اعتماد نگرفتند)، انکار فعالیت به نفع جریان فتنه و نفی دروغ بزرگ تقلب خیلی پررنگ بود.

در تحلیل این جریان، به این نکته توجه داده می‌شود که این افراد یا در اظهار عقیده خود صادق بودند، یا چیزی را اظهار کردند که به آن اعتقاد نداشتند.

اگر در اعتقاد خود صادق بوده‌اند،‌ پس کسانی که همچنان بر دروغ تقلب اصرار دارند را دروغگو می‌دانند!

و اگر در اظهار نظر و اعتقاد خود صادق نبوده‌اند، دروغگویانی هستند که چون نوبت به آنها رسیده، دروغ ایرادی ندارد!

اما در هر صورت به این نتیجه روشن رسیده‌اند که نمی‌توان در بازی شرکت کرد و فقط وقت پیروزی،

نتیجه را قبول داشت؛ این بزرگ‌ترین درس برخی دفاعیات وزرا بود.


نوشته شده در  یکشنبه 92/5/27ساعت  1:51 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

چند روزی در شهر زادگاهم بودم و توفیق شنیدن صحبتهای کارگران کشاورزی و همراهی با کارشان داشتم. نگاه متفاوت مردم کوچه و بازار با نگاه سیاستمداران برای همه روشن است.

در این چند روز، شاهد انصاف آنها در یادکرد از خدمات دولتهای گذشته از اصلاح‌طلب تا اصولگرا بودم. مردم کوچه و بازار مثل سیاسیون و پادوهای سیاسی آنها،‌ سیاه و سفید نیستند؛ افراطی نیستند؛ اهل اعتدال‌اند و خوبی‌ها و خدمات و نقص‌ها و خیانات را با هم می‌بینند.

امروز کارگری از مصائب روزهایی می‌گفت که باید در صف نفت می‌ایستادند (و آنها که آن روزگار را درک کرده‌اند به خوبی می‌دانند!) و از دولتها به خاطر خطوط انتقال گاز تجلیل می‌کرد.

دیگری از روزگاری قدیم‌تر می‌گفت که برخی، هنگام برداشت خرمن‌های گندم، خاک‌های خانه‌های مورچه‌های اطراف خرمن را الک می‌کردند تا به چند گرم تا چند کیلو گندم برسند! از روزگاری که با مزد یک روز کارگر فقط کمتر از سه کیلو گندم می‌شد تهیه کرد.

مثل همیشه از این سخنان نکات بسیاری آموختم و انصاف و قدرشناسی مردم را و تفاوت فاحش نگاه و انتظار آنها از سیاسیون را به عیان دیدم. به روشنی باز هم معلوم شد آن چیزی که سیاسیون به عنوان مطالبات مردم می‌گویند با آنچه مردم می‌خواهند تفاوت بسیاری دارد.


نوشته شده در  پنج شنبه 92/5/24ساعت  4:52 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

فقط چند دقیقه‌ای از تنها یک قسمت سریال "دودکش" را دیدم و دود از سرم کشیده شد؛‌ چه اسم با مسمایی؟!!

برای من به عنوان یک طلبه عمامه به سر، در نقد به کارگیری شخصیت "عمامه‌ به سر " سریال فقط یک جمله باقی است:

با وجود این دوست (صدا و سیما)، برای صنف روحانی، نیازی به دشمن نیست!

یادم است چند سال پیش در سریالی،‌ نقدهایی به پرستاران وارد شد؛ پرستارهایی که به گفته خودشان همواره حقشان خورده شده و کسی به فکرشان نیست!کشور را نزدیک بود به آتش بکشند! خیلی‌ها عذرخواهی کردند و بساط سریال هم با اصلاحاتی، نصف و نیمه جمع شد؛ اما طلبه و روحانی که می‌گویند شیر نفت در جیبش است، صدایش به جایی نمی‌رسد؛ عجب زمانه‌ای است!!! و هر روز دسته‌گلی نو و ....


نوشته شده در  چهارشنبه 92/5/23ساعت  5:30 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

امروز یکی از آشنایان (با گرایش مخالف دوآتشه آقای احمدی‌نژاد) از تلفن همراهش، تصاویر و قطعاتی به من نشان داد که حاوی نکاتی طنزگونه درباره آقای احمدی‌نژاد و پایان دولتش بود. متأسفانه نکته مشترک همه این قطعات، توهینی بود که نثار دولت قبل و شخص آقای احمدی‌نژاد بود.

به آن عزیز عرض کردم که نمونه این توهین‌ها را پس از پایان دولت اصلاحات و علیه شخص رئیس جمهور اسبق هم دیدیم؛‌ به او گفتم شاید پس از چهار سال (یا هشت سال) آینده هم از این دست نمونه‌ها یافت شود؛ اما در هر صورت با هر دو نمونه و (هر سه!) رویکرد مخالفم. هر دولتی که می‌رود، موافقانی دارد و هر دولتی می‌آید مخالفانی دارد. توهین کار کسانی است که منطق نقد و ادب انتقاد ندارند.

و البته آن عزیز به سخنم به دیده تأمل نگریست و همه موارد را پاک کرد.

اخلاق اسلامی به ما می‌آموزد از توهین به هر کسی و هر چیزی پرهیز کنیم؛ هر چند آن شخص مثل ما فکر نکند، یا عملکردش به مذاق ما خوش نیاید.


نوشته شده در  شنبه 92/5/19ساعت  5:33 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در ماه مبارک رمضان جاری، دو روز به علت مسافرت توفیق روزه نیافتم؛ وقت اذان مغرب و افطار آن دو روز حس بدی داشتم و احساس خسارت می‌کردم.

نمی‌دانم آنها که صاف صاف راه می‌رفتند و نه تنها روزه نمی‌گرفتند، بلکه در ملأ عام روزه‌خواری می‌کردند، وقت افطار چه حسی داشتند؟!

حس فرح‌بخش روزه‌داران در غروب روز آخر ماه و نیز سرور حلول هلال ماه شوال، گوارای وجودشان. عید همگی مبارک و اعمالتان قبول


نوشته شده در  پنج شنبه 92/5/17ساعت  6:29 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

 

لطفاً دقت بفرمایید: قیمت یک کیلو تخمه آفتابگردان یا یک کیلو دانه کلزا از یک لیتر روغن مایعی که به اسم روغن آفتابگردان یا کلزا فروخته می‌شود، گران‌تر است!

به نظر شما، کارخانه‌داران محترم به ما مستضعفین سوبسید بی‌منت می‌دهند، یا این که آجیل فروشان این قدر تخمه را گران‌تر از قیمت واقعی به ما می‌فروشند و یا این که کاسه‌ای زیر نیم کاسه روغن‌هاست؟! جواب این معما چیست؟ کمک کنید!


نوشته شده در  دوشنبه 92/5/14ساعت  10:47 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

اکبر گنجی (که در وابستگی سیاسی او به جناحی خاص تردیدی نیست و نیاز به توصیف ندارد!)، در وبسایت رادیو فردا می‌نویسد: سید محمد خاتمی در جلسات خصوصی گفته که در انتخابات 88 تقلب صورت نگرفته، مصطفی تاج‌زاده گفته تقلب موثر صورت نگرفته است.

محمد موسوی خوئینی‌ها نیز پس از شنیدن گزارش «علی‌اکبر محتشمی‌پور» و عبدالواحد موسوی لاری در مجمع روحانیون مبارز درباره تخلفات انتخابات 88، در همان زمان با تظاهرات خیابانی مخالفت کرده و فعالان اصلاح‌طلب بسیاری از شهرها نیز گفته بودند که آرای خوانده شده واقعی بوده است. ادامه مطلب...

نوشته شده در  دوشنبه 92/5/14ساعت  10:42 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]