سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با وجود اعلام تعطیلی، چند یادداشت زیر را که برای جای دیگری نگاشته بودم و در واقع آرشیوی محسوب می‌شود، درج می‌کنم:

2. بر ما نظری کن که در این شهر غریبیم! ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 91/5/18ساعت  4:22 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

با وجود اعلام تعطیلی، چند یادداشت زیر را که برای جای دیگری نگاشته بودم و در واقع آرشیوی محسوب می‌شود، درج می‌کنم:

3. چرایی جوان‌گریزی مسئولان؟! ادامه مطلب...

نوشته شده در  چهارشنبه 91/5/18ساعت  4:19 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

اعلام تعطیلی تا عید فطر کرده بودم؛ اما خبری خواندم که پاسخی روشن به برخی نظرات خوانندگان اصلاح‌طلب وبلاگ بنده بود. حیفم آمد از آن بگذرم. سخنی از دلدادگی آقای مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات به زن شوهر دار!  ادامه مطلب...

نوشته شده در  سه شنبه 91/5/17ساعت  12:3 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

ضمن تبریک میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام، و تسلیت ایام شهادت امیرمؤمنان علی علیه السلام، و گرامی‌داشت شبهای قدر، و درخواست دعای خیر، و نیز تبریک عید سعید فطر، ان شاء الله یادداشت بعدی را پس از تعطیلات عید فطر درج خواهم کرد. 

ما را به دعا کاش فراموش نسازند /  رندان سحرخیز که صاحب نفسان‌اند


نوشته شده در  شنبه 91/5/14ساعت  2:19 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در آستان میلاد کریم اهل بیت علیهم السلام هستیم. نمی‌دانم چرا وقتی از امام حسن مجتبی علیه السلام می‌شنوم،‌ اندوه خاصی بر دلم می‌نشیند. و می‌دانم که به خاطر غربت قبرش نیست!

نمی‌دانم که چرا وقتی بر امام رضا علیه السلام به عنوان «غریب الغرباء» سلام می‌دهم، نمی‌توانم غربت امام حسن علیه السلام را تصور نکنم؛ غربتی که نه در گنبد و بارگاه،‌ بلکه در زمان حضورش در میان پیروانش داشته است.

سفیان بن ابی‌لیلی پس از جریان صلح با معاویه، به امام حسن علیه السلام  با خطاب « السلام علیک یا مذل المؤمنین؛‌ (قلمم بشکند که ترجمه می‌کند!) سلام بر کسی که مؤمنان را خوار کرد» یاد می‌کند؛‌ ( الاختصاص،‌ص 82) اما حجر بن عدی، تو دیگر چرا؟! تو که از فرماندهان سپاه امام بودی! تو که از سستی و بی‌بصیرتی و اندکی مردان راستین سپاه امام خبر داشتی! تو دیگر چرا چنین جسارتی کردی؟!

حجر بن عدی! تو که به یاد داشتی یک بار امام حسن علیه السلام را با خطاب «السلام علیک یا امیر المؤمنین» یاد کردی. دیدی چگونه حضرت برآشفت؛‌ قرمزی چشمان حضرت را ندیدی؟! رگ‌های گردنش بزرگ شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت! تو را سرزنش کرد که این لقب مخصوص پدرش امام علی علیه السلام است و هیچ کس تا قیامت حق ندارد چنین نامی بر خود نهد!

تو که اینها را دیدی و شنیدی و با استفغار، از محضر امام حسن علیه السلام خارج شدی،‌ دیگر چرا؟! چرا به کسی که خطاب «امیر المؤمنین» را روا می‌داشتی،‌ جرأت و جسارت کردی که خطاب «مذل المؤمنین» داشته باشی؟! و تو خوب به یاد داری که امام‌ات، آنگاه که با لقب امیرالمؤمنین به او خطاب کردی، برآشفت؛ اما آن گاه که او را «مذل المؤمنین» خواندی، با تبسم و لبخند از تو استقبال کرد و تو را تکریم نمود و البته فرمود که اگر حداقل هفت نفر مطیعم بودند،‌ سکوت نمی‌کردم. (الهدایه الکبری، ص 192)

جناب حجر بن عدی! حرف سفیان بن ابی‌لیلی دلتنگی نمی‌آورد؛‌ اما این جمله تو،‌ با آن سابقه خود و پدرت،‌ اندوهی بر قلب می‌نشاند که هر وقت نام امام حسن مجتبی علیه السلام به میان می‌آید، آن اندوه و غربت، تازه می‌شود؛ چه در ولادت حضرت باشد و چه در شهادتش!

حجر! داغی بر دلها گذاشتی، که نمی‌توان زدود؛ چرا؟! آن هم از تو با یک نسل افتخار! از تو انتظار نبود. اما بنازم به کرامت امام. از تو تجلیل می‌کند و جسارت‌ات را نشنیده می‌انگارد. ما هم به کرامت حضرت، دلبسته‌ایم. السلام علیک یا حسن بن علی علیهما السلام؛‌ المظلوم ابن المظلوم! الغریب ابن الغریب!


نوشته شده در  جمعه 91/5/13ساعت  12:2 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در ایام سالگرد ارتحال آیت الله مشکینی هستیم. به این مناسبت نکته‌ای از توصیه‌های اخلاقی ایشان و یک پیشنهاد تقدیم می‌کنم.

در سالهای آغاز طلبگی با جمعی از طلاب مدرسه خدمت آیت الله مشکینی رسیدیم تا از مواعظ ایشان بهره‌مند گردیم. ایشان در صحبت مختصری که داشتند بر یک نکته اساسی تأکید کردند؛ که پس از گذشت بیش از 20 سال همچنان درخاطرم زنده است. و آن، این که اهل افراط و تفریط نباشید. فرمودند خوب بخورید و خوب درس بخوانید. ریاضتهای بیهوده به خود ندهید که وقتی باید ثمربخش باشید، دیگر توان کار کردن ندارید!

و به عنوان یکی از مصادیق اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط، به خوردن غذای مناسب و به پوشش و پیرایش سر و صورت اشاره کردند. حدیثی نقل کردند که هنوز به خاطر دارم. فرمودند روایت شده که تراشیدن سر برای جوانان در حکم مثله کردن بدن و برای پیرمردها، باعث وقار است! (قابل توجه صدا و سیما که با برخی مجری‌های جوان و دارای سر (و البته صورتی) کاملا تراشیده در حال فرهنگ‌سازی است!)

درسهای اخلاق ایشان برای همه مفید است؛ مخصوصا که با صدای روح‌بخش و تأثیر گذار ایشان باشد. مسئولان رادیو معارف هشتاد درس از درسهای اخلاق ایشان را در قالب دو سی‌دی منتشر کرده‌اند که غنیمت ارزشمندی در روزگاری است که اخلاق، به نفس نفس افتاده است. شنیدن این درسها را به علاقمندان صفای نفس پیشنهاد می‌کنم. یادش گرامی و روحش مهمان حضرات معصومین علیهم السلام باد.


نوشته شده در  پنج شنبه 91/5/12ساعت  12:15 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

در روزگاری که غالباً مردم به دنبال سود بیشتر هستند، گاهی سوژه‌هایی پیدا می‌شود که باورش سخت است. نمونه آن پیرمردی است که کبابی داشت. تفاوت او با بقیه این بود که در تابلوی مغازه‌اش نرخ روز گوشت را درج می‌کرد و با توجه به تغییر روزانه نرخ گوشت، نرخ هر سیخ کباب را در تابلو درج می‌کرد که معمولا از نرخ سایر کبابی‌ها پایین‌تر بود. و البته کبابش فقط گوشت بود؛ بدون ناخالصی.

چند وقت پیش رفتم کباب بگیرم؛ دیدم روی پله ورودی مغازه نشسته و وسایل مغازه جمع شده است. علت را پرسیدم. گفت: سن من دیگر اجازه ادامه کار نمی‌دهد. پرسیدم که چرا مغازه را به کباب‌پز دیگری اجاره نداده، گفت: چند نفر برای اجاره آمدند. گفتم باید به روالی که من عمل می‌کردم، کار کنند. قبول نکردند. مغازه را خالی کردم تا به کار دیگری اجاره دهم. نمی‌خواستم با اجاره به کباب‌پز دیگر، اعتمادی که طی بیست و چند سال نسبت به کارم ایجاد شده را با پول اجاره بیشتر عوض کنم!

صد رحمت بر این کاسب منصف و روشن‌ضمیر.


نوشته شده در  دوشنبه 91/5/9ساعت  10:12 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

این جریان در چند ماه اخیر بارها برای بنده اتفاق افتاده؛ از برخی دوستان که تماسهای بیشتری با تلفن همراه دارند،‌ سؤال کردم، آنها نیز جریان را تأیید کردند.

قضیه از این قرار است که وقتی با تلفن همراه از نوع سیم‌کارت همراه اول با فرد دیگری تماس می‌گیرم، برای بار اول پس از برقراری تماس هیچ صدایی از طرف مقابل نمی‌رسد و هیچ صدایی هم منتقل نمی‌شود. با قطع تماس و برقراری فوری تماس مجدد، این اشکال وجود ندارد و مکالمه عادی برقرار می‌شود. این اشکال یا این نوع کلاهبرداری در تماس همراه اول با ایرانسل،‌ تلفن ثابت و حتی تماس با سایر خطوط همراه اول وجود دارد. تازه به این راهکار رسیده‌ام که پس از اولین زنگ، تماس را قطع کنم و دوباره تماس بگیرم تا تماس بدون اشکال برقرار شود!

اگر به به حجم تماسهای ایرانیان با همراه اول در طول روز و ماه و سال توجه شود و هر تماس ناموفق هم حداقل ده ثانیه طول بکشد،‌ محاسبه کنید با این کلاهبرداری، همراه اول در طول سال چه درآمد نامشروعی کسب می‌کند. و البته سیستم اداری و نظارتی ایران به گونه‌ای است که کسی حوصله پیگیری ندارد! نوشتم تا شاید کسی پیدا شد که توضیحی داشته باشد یا حوصله پیگیری داشته باشد.


نوشته شده در  دوشنبه 91/5/9ساعت  11:2 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

برخی از ما ایرانی‌ها، اعم از مردم و مسئولین، مهارت خاصی در ایجاد تنش داریم؛ بیچاره مردم کوچه و بازار!

چند روز پیش رفته بودم گاز بزنم؛‌ جایگاه نزدیک خانه ما تعطیل بود. از علت تعطیلی پرسیدیم. هر یک از کسانی که می‌آمدند و می‌رفتند چیزی می‌گفتند که غالب جوابها نزدیک به هم بود؛ و البته گاهی هم با تمسخر همراه بود: « پول گاز را نداده، گازش را قطع کرده‌اند»! کسی هم در جایگاه نبود که علت واقعی تعطیلی را از او بپرسم.

اما بر فرض که این پاسخ رایج درست باشد، برای من سؤال مهم این است که مگر جایگاه‌داران گاز،‌ نسیه هم گاز می‌دهند که به خاطر وصول نشدن مطالبات،‌ نمی‌توانند قبض گاز جایگاه را بپردازند؟! مگر فروش،‌ نقدتر از فروش جایگاه‌های سوخت (اعم از بنزین و گاز) هم وجود دارد؟!

این تنش،‌ در ابتدای گران شدن نرخ گاز هم وجود داشت؛‌ جالب اینکه جایگاه‌ها اعتراض داشتند! جایگاه‌دارانی که پول گاز را هر چه باشد نقدی می‌گیرند و هر چه گاز گران‌تر باشد، درصد کارمزد آنها بیشتر خواهد بود. و باز هم من علت را نمی‌فهمیدم و نمی‌فهمم؛ جز این که بگوییم برخی از ما ایرانی‌ها متخصص در ایجاد تنش هستیم؛ چه به سودمان چه به ضررمان! 

و البته که سیاستمداران ما و در رأس آنها دولت محترم، گوی سبقت از همه ربوده است! فراموش نکنیم اولین چیزی که در پی تنش‌ها لطمه می‌بیند، امنیت اجتماعی است در همه عرصه‌های آن؛ اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی!


نوشته شده در  دوشنبه 91/5/9ساعت  12:33 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

سخنی با مجید جان دلبندم! ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 91/5/8ساعت  6:10 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]