جناب آقای میرمحمدی، استاندار محترم یزد اخیراً در محفلی رسمی و دانشگاهی فرموده‌اند:
""برخی در تخریب دولت تلاش می کنند و دائم می کوشند تا وانمود کنند دولت در اجرای برنامه های خود توفیق نداشته و جای سوال است که مگر این افراد خارج از مجموعه اهداف نظام می‌اندیشند چرا که اگر برای نظام فکر می کنند همه در برابر نظام تکلیف مشترک داریم و توفیق دولت، توفیق نظام است.
میرمحمدی در این رابطه افزود: مشخص نیست که این افراد چگونه می اندیشند و چه برداشتهایی دارند و نه تنها رفتارشان به نظام لطمه می زند بلکه به مکتب اسلام نیز لطمه وارد می کند چرا که اگر ظاهر اسلامی به خود بگیرند اما در عمل دروغ بگویند، مطالب غیر واقع منعکس کنند و حیثیت مؤمنی را نادیده بگیرند در واقع به اسلام لطمه وارد می کنند.""
در حاشیه سخنان ایشان، فقط تذکر این نکته را ضروری می‌دانم ای کاش این حرفها، و این حق‌ها، که در حق مخالفین خود می‌خواهیم، در حق همه مخالف‌ها و مخالفت‌ها می‌خواستیم.
شما فرض کنید اگر در دولتی دیگر (مثلاٌ دولت سابق) و استانداری از همان جنس، این سخنان را بر زبان می‌راند، چه غوغا که برایش درست نمی‌شد؟!
آیا مثلاٌ نمی‌گفتند که استاندار دولت، مخلفان دولت را ضد انقلاب و بلکه ضد اسلام می‌داند و آن وقت چه جنجالی و چه آتش تهیه‌ای تدارک می‌شد؟!
شخصاٌ با سخنان جناب میرمحمدی در هر دولتی موافقم؛ اما توصیه می‌کنم که طرفداران این دولت و این استاندار محترم، اگر مدافع یک بام و دو هوا نیستند، از این منظر، یک بار دیگر سابقه خود را در نقدهای غیرمنصفانه‌شان نسبت به دولت سابق مرور فرمایند!
و چه دیدنی و شنیدنی و خواندنی خواهد بود این مرور سابقه!
به نظر شما ترک مصلای شهرستان، توسط برخی خواص، و اشاره آنها برای خروج برخی دیگر از خواص، در آستانه قرائت قطعنامه روز ملی مبارزه با استکبار و چند شعار ساده علیه استکبار جهانی، چیست؟!
قضاوت با شما. هیچ نکته خاصی، در این خصوص برای نوشتن ندارم!
بند هفت نامه اخیر دانشجویان بورسیه خطاب به رئیس جمهور. کل نامه در اینترنت قابل دسترسی است. قضاوتی درباره محتوای این بند ندارم، اما برایم جالب بود! شما ههم بخوانید:
آقای رئیس جمهور یکی از مسائلی که جامعه علمی و دانشگاهی کشور را آزار می دهد، وجود پرسش ها و ابهاماتی درباره سوابق علمی حضرتعالی است. به ویژه اینکه حضرتعالی مستمرا در ماه‌های اخیر با تحقیر دانشجویان بورسیه با اطلاق عنوان مفسدان علمی، مداوما بر حفظ حیثیت علمی دانشگاه‌های کشور تاکید نموده اید.
لذا خواهشمند است در راستای تنویر افکار عمومی و پاسخگویی به جامعه دانشگاهی به ابهامات ذیل پاسخ دهید:
گفته می شود حضرتعالی با بورس دولت جمهوری اسلامی در اسکاتلند مشغول به تحصیل شده اید، آیا صحت این امر را تائید می فرمائید؟
جنابعالی در خلال سال‌های 1373 تا 1377 در حالی که به عنوان نماینده و نایب رئیس مجلس، دبیر شورای عالی امنیت ملی و... مشغول خدمت بوده اید، به امر تحصیل نیز اشتغال داشته اید، لذا اگر با استفاده از مزیت بورس مشغول به تحصیل بوده اید؛ نشان دهنده عمل خلاف قانون است. چرا که طبق مقررات وزارت علوم، دانشجوی بورسیه نباید شغلی داشته باشد و در آینده نیز متعهد به خدمت در این وزارتخانه باشد. اگر از بورس استفاده نکرده اید؛ نیز بازهم این ابهام باقی است که؛ چگونه میان مشغله کاری فراوان در سطح کلان ملی، و امر تحصیل جمع نموده اید؟
چنانچه می دانید آقای نجفی برای تنویر افکار عمومی (بخوانید تهییج افکار عمومی و تحقیر دانشجویان بورسیه) مکرر از مواردی نظیر؛ بورس شدن در رشته فقه و اصول و ادبیات فارسی در خارج از کشور یاد نموده اند، هرچند بعدا اصلاح نمودند که؛ موارد فوق تبدیل به داخل شده اند. اینک جای این سوال باقی است که: تحصیل شما در اسکاتلند و پایان نامه حضرتعالی با موضوع: فقه و شریعت اسلامی کدام دستاورد علمی را برای شما و کشور به همراه آورده است؟ آیا این امکان فراهم نبود که در دانشگاه‌های معتبر داخلی به تحصیل بپردازید؟
نهایتا اینکه مراجعه ای ساده به وب سایت وزارت علوم تحقیقات و فن آوری نشان می دهد: دانشگاه کلدونین گلاسکو، در زمره دانشگاه‌های درجه سه طبقه بندی شده است. بدین معنا که؛ مدرک آن، برعکس مدرک دانشگاه‌های معتبر جهان، در داخل کشور مستقیما مورد پذیرش قرار نمی گیرد.
پس از آن همه شانتاژ درباره مسأله بورسیه‌ها، نتایج رسمی منتشر شده، نشان داد که این همه هیاهو به در بسته خورد!
وزارتخانه اعلام کرده که بورس 36 نفر غیرقانونی است، این کشف خلاف و جلوگیری از آن، بسیار خوب است، اما به همین درصد یا بیشتر از آن، در بورسیه‌های دولتهای قبل خطا و رانت رخ نداده است؟!
در چند یادداشت درگذشته به موضوع بورسیه‌ها پرداختم و تأکید کردم که حجم بسیار زیادی از بورسیه‌ها در ایران محصول رانت و سیاست و پارتی است، و گاهی به هدر دادن بیت‌المال و تضییع حقوق دیگران است که عاملان آن باید در روز جزا، پاسخگو باشند.
در این یادداشت فقط بر این نکته تأکید دارم که منتظ دولت بعد می‌مانیم تا بورس‌های این دولت را بررسی کند؛ بورسیه‌هایی که چنان که ادعا می‌شود یکی از پیشتازان آن دختر جناب فریدون برادر رئیس جمهور محترم هستند. (البته آماده تکذیب این بخش هستم و با قطع، چنین ادعای مطرح نمی‌کنم).
منتظر می‌مانیم تا اگر اجل مهلت داد، پس از گذر چرخ روزگار، واکاوی دولت بعد در بورسیه‌های دولت حاضر را ببینیم! شاید نتایجش از بررسی که گذشت، هیجان بیشتری داشته باشد!!!!
در قضیه اسیدپاشی اصفهان، گویی برخی به واقعیت کار ندارند و دوست دارند همچنان غرق در توهم خویش باشند و وجدان و انصاف و شرع و قانون را بی‌خیال شده‌اند!
هیچ شاهدی ادعای آنها را تأیید نکرده، حتی شواهدی بر خلاف این ادعای گزاف، در دست است، اما همچنان برخی به ادامه سناریوی متوهمانه و شاید خائنانه و احتمالاً خبیثانه خود مشغول هستند.
نقل حکایتی در این میان بی‌ثمر نیست. گویند کسی بر روی شکم خوابیده و از نهری، آب می‌نوشید. یکی به او گفت: در روایت است که این گونه آب خوردن، باعث کاهش یا زوال عقل است!
با تعجب سربرداشت و پرسید: عقل دیگر چیست؟! به او گفتند: تو به آب خوردن خود ادامه بده و کاری به این حرفها نداشته باش!!!!!
