امروز سالگرد درگذشت مرحوم دکتر شریعتی است. با وجود گذشت سالیان دراز از فوت ایشان، جبههبندی میان مخالفان و مدافعان تفکر ایشان، همچنان ادامه دارد!
به این مناسبت، نقل خاطرهای از نگارنده، شاید سودمند باشد و نکتهای دربر داشته باشد.
بیش از ده سال قبل در انجمنی که تعدادی طلبه و تعدادی دانشجو حضور داشتند، چندین جلسه بحث مفصلی میان مخالفان و موافقان دکتر شریعتی درگرفته بود. در یکی از جلسات از بنده به عنوان مهمان دعوت کردند و شنونده بحثهای ایشان بودم که هر کدام با صدای بلندتر از دیگری درصدد اثبات حقانیت نظر خود و ابطال رأی دیدگاه مقابلش بود.
بیش از دو ساعت بحثها طول کشید و البته از حاضران خواسته بودم که در طول بحث از بنده نظری نخواهند و تا آخر ساکت بودم.
پس از پایان جدال سنگین، فقط چند سؤال ساده مطرح کردم که سکوت معنیدار هر دو طرف و پاسخهای برخی از آنها، نقطه پایان جلسه بود. از چند نفر از کسانی که با شدت و حدت بیشتری بحث میکردند، پرسیدم چند اثر از دکتر شریعتی را کامل خواندهاید که در مقام منتقد آتشین یا مدافع دوآتشه برآمدهاید؟!
پاسخها نشان میداد که بیش از این که بحثها علمی و از روی اطلاع باشد، از روی جمود و تعصب و تبلیغات و به تعبیر خالصتر "عوامزده" بود. و این عوامزدگی هنوز هم در میان بسیاری از ما وجود دارد!.