سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(تذکر: به مناسبت آنچه برخی کج‌فهم در آن می‌دمند!) متن کامل را از لینک (اینجا) بخوانید:

ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله ­هایی، سر می­ بریدند.

ایشان تعریف می­ کرد که یک نوار سخنرانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می­ کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه ­جا برده ­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هر وقت می­‌خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می­ گذاشتند، خون­شان به جوش می ­آمد و بعد، سر می­ بریدند.

خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­‌هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند!

آن­‌هایی که تشویق کردند، آن­‌هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­‌رسد!!!


نوشته شده در  شنبه 92/10/21ساعت  11:17 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]