سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از وبلاگ نویسنده‌‌ای که مدعی روشنفکری است و ظاهرا از همشهریان محترم بنده است، خواندم که نوشته بود از یک روحانی محلی پس از مجلس روضه‌ای خانگی، درباره پلورالیزم و مکتب تفکیک پرسیده بود؛ و آن روحانی محترم، درباره این دو موضوع مرتبط با مباحث کلام جدید و فلسفه دین اطلاعی نداشته است.

و آن نویسنده‌ی محترمِ روشنفکر، مرثیه‌ای جان‌کاه و البته تا حدی توهین‌آمیز درباره بی‌سوادی منادیان دعوت به دین سروده و به تعبیر دقیق‌تر «سراییده بود» و در ادامه نتایجی در خور اهداف روشنفکری خویش گرفته بود!

اما حاشیه بنده به مطلب این برادر عزیز آن است که:

اولاً مراتب تحصیلی در حوزه، مثل دانشگاه‌هاست؛ برخی از طلاب به کاردانی و کارشناسی اکتفا می‌کنند و تحصیل را ادامه نمی‌دهند. نیز طلبه‌ها در درس‌خوانی و فهم با هم متفاوت‌اند! مگر از هر فارغ‌التحصیل دانشگاهی، هر سؤالی را می‌توان پرسید، یا این که باید سطح تحصیلی و میزان دانش فرد را در نظر گرفت؟ آیا برای اطلاع یا قضاوت از استحکام سازه برج میلاد، از دانشجوی سال اول مهندسی تحقیق می‌کنید!

ثانیاً رشته‌های تخصصی حوزه هم پس از چند سال اولیه تحصیل که عمومی است، از هم جدا می‌شود. و مگر شما سؤال زیست‌شناسی را از معلم ورزش می‌پرسیده‌اید!

ثالثاً مرحبا به این روحانی محترم که وقتی در موضوعی، اطلاع کافی نداشته یا اصلاً اطلاعی نداشته، با صراحت و شجاعت اعلام بی‌اطلاعی کرده و آسمان به ریسمان نبافته است! همان توصیه‌ای که دین به همگان دارد که آنچه نمی‌دانید از آشنایان به آن بپرسید؛ و اگر چیزی پرسیدند که نمی‌دانید، با شجاعت بگویید نمی‌دانم؛ لاأدری نصف العلم.

و البته کاش، همگان، اعم از روحانی و مدعیان روشنفکری، به این اصل مهم عمل می‌کردیم!

رابعاً اگر دنبال کشف حقیقت یا ارتقای دانش خود در این باره بوده‌اید، حتماً راه‌های علمی و افراد معتبر متعددی سراغ دارید که این هدف را تأمین کنند. در این جا سخن امام علی علیه السلام را یادآوری می‌کنم که فرمود: سل تفقهاً لا تعنتاً؛ سرور آزادگان امام علی علیه السلام تصریح می‌کند که برای فهمیدن بپرس، نه برای مچ‌گیری و آزمایش طرف!

خامساً اگر کسی دنبال زورآمایی و مباحثه و شکست دادن طرف باشد، قاعده عقلی و رسم مردانگی آن است که با هم‌وزن و هم‌رشته خود مبارزه کند؛ برنده مسابقه کشتی میان شطرنج‌باز و  قهرمان تازه برگشته از المپیک در رشته کشتی، از پیش معلوم است! این مسابقه، باعث سرافکندگی شطرنج‌باز نیست؛ بلکه پیروزی در رقابت نابرابر، مایه شرم برنده است!

به نظر می‌رسد همه آنچه نوشتم،‌ اقتضائات اولیه دانشجویی است و باید از ارکان روشنفکری حقیقی در مسیر یافتن حقیقت باشد؛ و آنچه خواندم، فاصله دهشتناکی با این مسیر داشت.


نوشته شده در  سه شنبه 92/9/26ساعت  1:1 عصر  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]