سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طبق قوانین آموزشی وزارت علوم، تحصیل در دوره دکتری تمام وقت است و دانشجو همزمان با تحصیل، اجازه ندارد در هیچ شغلی فعالیت کند. دانشگاهها در حین ثبت نام ترم اول، تعهد سفت و سختی در این باره از دانشجو می گیرند. به استناد به همین قانون، شخصاً دو سال از کار قراردادی کنار کشیدم و علاوه بر استعفا از پست مدیریتی، هر گونه ارتباط شغلی را با محل کار قطع کردم. این قانون را به یاد داشته باشید!

در دوران تدوین رساله دکتری، برای تکمیل پیشینه تحقیق و معرفی تحقیقات موجود در راستای تبیین تمایز رویکرد رساله با تحقیقات مشابه، به کتابخانه های دانشگاههای متعددی سر زدم. در این میان، چند اثر مرتبط یافتم. در نگاه اجمالی محتوای علمی یک فصل از یکی از پایان نامه ها توجهم را جلب کرد. منابع و محتوای غنی و ابتکارات متعدد. شروع کردم به مطالعه تفصیلی! چند صفحه بیشتر نخواندم که احساس کردم این محتوا و قلم با سایر بخشهای رساله همخوانی ندارد. کمی مشکوک شدم!

چون مقالات و کتب مرتبط با موضوع رساله محدود بود، به زودی به منبع اصلی دست پیدا کردم. رساله حدود 200 صفحه بود و یک فصل کامل از رساله (حدود 60 صفحه) که از بخشهای اصلی رساله محسوب می شد، رونویسی کامل از یکی منابع با رعایت تمام نقطه ها و نقطه ویرگولها و علامتهای سؤال و تعجب بود! عجیب این که رساله با نمره عالی دفاع شده بود.

نویسنده رساله، یا همان دانشجوی تمام وقت، آن زمان نماینده مجلس بود و کل دوره تحصیل ارشد و دکترایش را در طول دو دوره نمایندگی مجلس گذرانده بود و با عنوان دکتری در بار سوم بر صندلی سبز مجلس تکیه زده بود. (البته در دوره فعلی، در مجلس حضور ندارد).

و البته استاد راهنما و یکی از داوران هم نماینده مجلس در همان دوره بودند!

دانشگاه هاوایی که یادتان هست. چقدر سر و صدا کرد و رئیس جمهور هم دستور صریح پیگیری و اعلام داد. بیچاره مرحوم کردان فدا شد و تمام شد. هیچ کس اصرار نکرد که ابعاد قضیه روشن شود. به نظر می رسد چون آتش آن دامن خیلیها را از چپ و راست می گرفت، همه به سکوت گذراندند و با  ماستمالی گذشت.

اگر کسی سرش درد می کند می تواند این قضیه را هم پیگیری کند که چقدر از مسئولان در دوران مدیریت تمام وقت، تعهد تحصیل تمام وقت در دوره دکتری داده اند و به مبارکی و سلامت مدرک را گرفته اند و حقوقش را خورده اند!

نتیجه اخلاقی این یادداشت یکی از موارد زیر خواهد بود:

  • 1. یا نمایندگی و مدیریت کلان در ایران شغل محسوب نمی شود.
  • 2. یا مدیران و نمایندگان مجلس دو شخصیتی هستند و امکان حضور تمام وقت در دو جایگاه اجرایی و تحصیل تمام وقت را دارند.
  • 3. یا قوانین در ایران تبعیض آمیز است و مخصوص کسانی است که دستشان به جایی بند نیست.
  • 4. یا مدیران و نمایندگان مجلس جزء نوابغ هستند و بدون حضور در کلاس و بدون پژوهش چشم بسته می نویسند و قبول می شوند. بگذریم از کنکور این دسته افراد؛ هم اصلش و هم قبول شدنش!
  • 5. یا تعهد دروغ بر مدیران و نمایندگان عیب نیست.
  • 6. یا به علت کثرت پستهای سازمانی و نمایندگی، اوقات فراغت مدیران و نمایندگان زیاد است.
  • 7. یا مملکت گل و بلبل است و موضوعی برای کار و تلاش و قانونگذاری نمانده است.
  • 8. یا نظارت در دانشگاهها ضعیف است. نمایندگان که به نظارت بر کارشان تاکنون رضایت نداده اند.
  • 9. یا همه از طرف مقابلشان نقطه ضعف دارند و کسی دنبال درد سر برای خودش نیست.
  • 10. ما و خیلی از کسانی که از کار استعفا داده اند و درس خوانده اند خیلی ساده هستیم.
  • 11. یا ما حسود هستیم!!
  • 12. و شاید احتمال دیگری در کار است که عقل ما قد نمی دهد؛ تا نظر شما خواننده محترم چه باشد.

هشدار مقام معظم رهبری هم راه به جایی نبرد که تأکید فرمودند:

مَردی و کاری!  

و البته شاید «مرد» نیستند و خود را مخاطب این فرمایش نمی دانند!


نوشته شده در  جمعه 90/6/4ساعت  3:27 صبح  توسط جواد پورروستایی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
درود بر اهالی ورزنه!
حرکت؛ درجا؟!
آخر دورویی!
ابهام ادبی
زور عجیب سوتیها!
عاقبت حکم تخریب؟!
چاه مجاز یا غیرمجاز؟!
درخواست افزایش ظرفیت!
افقهای جدید اشتغال بانوان!
پرسشگری خطرناک!
قحط الرجال
[عناوین آرشیوشده]